فراموش کردم
رتبه کلی: 10984


درباره من
ارباب من (arbabeman )    

سلام بر همه

منبع : http://da3tanekotah.persianblog.ir/post/148/
درج شده در تاریخ ۹۰/۰۷/۱۰ ساعت 23:55 بازدید کل: 277 بازدید امروز: 137
 

این اولین مطلب من امید وارم با نظرات خود کمکم کنید هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم                  

داستان کوتاه : سگ حریص

 


سگ که استخوانی را از یک آدم مهربان دریافت نموده بود با عجله به طرف کلبه پیرزن می دوید . او برای رسیدن به خانه باید از روی پل چوبی عبور می کرد ، در حین عبور کردن در درون آب رودخانه تصویر خودش را دید اما او نمی دانست آن تصویر متعلق به خود اوست  او دید یک سگ پایین پل ، استخوانی بزرگ در دهان دارد استخوانی شاید بزرگتر از استخوان خودش . سگ حریص برای گرفتن استخوان به درون رودخانه پرید .

سگ حریص به سختی و تلاش زیاد جان خود را نجات داد و از رودخانه بیرون آمد . حالا او دیگر استخوان خودش را هم نداشت چون آن را هم آب برده بود . حکیم لرد بزرگ می گوید : « نادان همیشه از آز و فزون خواهی خویش خسته است . »
آری و بدین شکل سگ خیس تمام شب را گرسنه ماند .

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۱/۲۶ - ۰۰:۳۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (3)