من که عمریست زشوق لب توسرشارم
خم به ابرو مزن ای دوست که خم بردارم
همه شب با جگرسوخته در بستر مرگ
در هوای تو چو ارواح جهان بیدارم
می کشم دست به عکس تو ولی برعکسم
دست از من بکشی از چه دهی آزارم؟
همه جا ورد زبان گشته مراعشق، ولی
پیش چشمان تو ای دوست چه بی مقدارم
دست رد گر بزنی با زملامت ب...
تاریخ درج:
۹۲/۰۶/۱۷ - ۱۵:۰۰ 14 نظر , 217
بازدید