با اینکه بعد از انتخابات مطلب نمیگذاشتم ولی بعد از خوندن مطلب جناب زیباکلام تو روزنامه شرق خواستم نطلبی بنویسم با اینکه با بعضی عقاید ایشام موافقم . ایشان در مورد مرگ ستایش . یه متنی نوشتن در مورد نژاد پرستی
درمورد همین مبحث که ایشون اشاره میکنن به مبحث ستایش من الان خودم تهرانم و مشغول کار.میبینم شهرداری تهران بیشتر کارگراش افعانی هستن . البته کارو داده پیمانکار . پیمانکارهم برای سود بیشتر افغانی میاره سرکار . وقتی جوان ایرانی بیکاره چرا باید از کارگرای افغانی استفاده بشه. ایشون اون بالاها نشستن . نمیدونن شرمنده خانواده شدن یعنی چی . بیکاری یعنی چی . ...
من از این بحث میخواستم به اینجا برسم که تو همین شرکت ما پیمانکارایی هستن میانه ای هستن و مشغول کار ولی کارگراشون 98درصدش افغانی هست . ؟چرا باید اینطوری بشه . در حالی که امار بیکاری تو شهرستان خودمون بیداد میکنه چرا باید همشهری خودمون دلش به حال جوانان بیکار شهرش نسوزه . پول چقدر ارزش داره. بنظر چند صد تومن ارزشش بیشتره یا کار دادن به جوانی که بیکاره و نمیتونه ازدواج کنه و ممکن هست همین ماجرای ستایش با مدلی دیگر تکرار بشه .
این نژادپرستی نیست . با این وضع موجود ادم انقدر ناراحت میشه و قشر جوان هم که احساساتش بر عقلش همیشه پیشی میگیره .باعث فاجعه به نام فاجعه ستایش میشه .
واقعا مسئولان بیان فکر کنن . در حالی جوان کشور خودمون بیکاره چرا افغانی بیاد تو ایران کار کنه . چرا
اینجا اگه پسر جوان جناب زیباکلام بیکاربودو جوان افغانی مشغول کار بازهم ایم مطلبو می نوشت.
اینجا لازم هست بگم بیشتر کارگرای اینحا کارت اقامت ندارند معلوم هم نیست به چند ده هزار نفر میرسند.
واقعا برای خودم متاسفم که میانه ای هستم