اروند مرا به خود می خواند و من رو به روی اروند این رود وحشی و بی حیا نشسته ام.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میانا، عشق بهانه ای برای رفتن می شود و این سفر حکایت همان قصه عشق است.آمده بودیم تا دلمان را به قتلگاه شهیدان دخیل ببندیم و نگاهمان را نذر آسمان مهتابی جنوب کنیم.بهانه ای که برای دومین بار دلت را به این جا می کشاند یا عشق است یا بهانه ای که فکر نمی کردی روزی بهانه ای شود تا دلت را مهمان این سرزمین عشق کند.
اروند مرا به خود می خواند، و من رو به روی اروند این رود وحشی و بی حیا نشسته ام.نسیم ملایمی می وزد.دستم را درون آب می برم…همین آبی که زمانی عده ای در آن وضو گرفتند و به عشق اقتدا کردند و پشت نخل های اینجا راز می گفتند.فاتحه ای میفرستم.می دانم عزیزانی هنوزدر کف این رود خانه خوابیده اند.
۲۹ سال پیش …بهمن ماه ۶۴، عملیات والفجر ۸ با رمز یا زهرا، چگونه به دل آب زدند؟مگر غیر از این بود که زیر لب زمزمه می کردند، " می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم ".
سلام بر هشت غواص بی سر…
اروند! آنها که در قلب تو جا گرفته اند و حتی سربندی از آنان باقی نمانده فقط تو را رو سفید نکرده اند، رهبرشان می گفت :آنها اسلام را رو سفید کردند.
می دانم این آب … این موج… این خروش… این شهدا با من حرف می زنند. آری خروش جاری اروند باقیست این جاده این پوتین این سربند باقیست هنوز هم باقیست.
از راست به چپ زین العابدینی احد باحجب ابراهیمی علیرضا سعادتی شهید بزرگوار بیوک روستا .باباخانی . شهید یاسر ناصری .شهید سجاد راستگو. نشسته از راست .فرامرز ثانی .مرتضی ازلگینلو و بهلولی.