گویا این روزها به روش جدیدی ماهواره ها جمع آوری می شوند؛ در این روش به درب منزل افرادی که ماهواره دارند رفته و سعی می شود با گفتگو آنها را قانع کنند که ماهواره هایشان را از روی پشت بام بردارند.
سردار نقدی در این خصوص گفت: " در بجنورد با استفاده از این روش در یک محله که 300 ماهواره در پشت بامها شناسایی شده بود، پس از گفتوگو و اقناع 97 خانواده شخصا ماهوارههای خود را تحویل دادند و مابقی هم دیشهای ماهواره را از پشت بامها جمعآوری کردند."
در همین راستا اعلام می شود دیالوگ های زیر صد در صد تخلیلی و تراوشات ذهن بیمار نویسنده می باشد:
دیالوگ شماره یک
- شما در پشت بام منزلتان ماهواره دارید؟!
* چی؟! ماهواره؟! اصلا ماهواره چی هست؟!
- همون چیزی که شبیه بشقابِ بزرگ هست و بالای پشت بوم گذاشتی!
* آهان! اون رو می گی؟! اون رو پسرم روی پشت بوم گذاشته، گفته برای دریافت انرژی خورشیدی از آسمون هست تا خونمون رو با اون نور روشن کنیم و قبض برقمون کمتر بیاد!
- چه جالب! پسرتون سر شما رو گول مالیده! حتما شب ها هم دیر می خوابه! اونی که اون بالا گذاشته ماهواره است، نه قابلمه؛ افتاد؟! با اون شبکه های بی ترتبیتی می بینن!
* وای! صبر کنین همین الان برم از بالای پشت بوم برش دارم!
(در همین لحظه صدایی از داخل یکی از اتاق ها شنیده می شود): ای بابا! باز پارازیت انداختن!!
دیالوگ شماره دو
- مگر شما از آثار سوء اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نگاه کردن ماهواره مطلع نیستید؟!
* مطلع هستم اما باور کنین فقط من این شبکه که راز بقا نشون می ده رو نگاه می کنم.
- خب ما شبکه ی مستند داریم، اون رو ببینین! تازه بهتر هم هست! توی اون شبکه مستند خارجی، برخی صحنه های مربوط به پس از ازدواج حیوون ها رو بدون سانسور نشون می دن که خوبیت نداره توی جمع خانواده دیده بشه؛ اما شبکه های خودمون پاستوریزه هستن!
* واقعا؟! دستتون درد نکنه! مونده بودم وقتی بچه ام می پرسه بابایی این حیوون ها دارن چیکار می کنن چی بگم بهش! چندباری گفتم اینا دارن با هم شوخی میکنن! الان برش می دارم!
دیالوگ شماره سه
- اونجا کیه کیه؟! پشت دیوار کیه؟! سایه اش رو من می بینم!
* شلیک نکن! تسلیمم! اومده بودم آنتن ماهواره رو تنظیمش کنم، باد زده بود هاتبرد قطع شده بود!
- شلیک چیه؟! اومدم این بالا تا باهات صحبت کنم، قانع بشی که ماهواره ات رو تحویل ما بدی!
* خب ماهواره من که دست دوم هست. می خواین یکی نو بخرم تحویل شما بدم؟!
- نخیر! همین ماهواره ای که داری ازش استفاده می کنی رو بهمون بده؛ اگه هم ماهواره نو خریدی خبر بده دوباره بیام و باهات صحبت کنم تا بازم قانع بشی و ماهواره ات رو بدی به ما!
* فکر خوبیه. من تحویل می دم.
دیالوگ شماره چهار
- لطفا ماهواره تون رو بیاین و تحویل بدین.
* ای بابا! چرا شما زحمت کشیدین و این همه راه اومدین. خبر می دادین خودم با پیک موتوری براتون ماهواره ام رو می فرستادم!
دیالوگ شماره پنج
- گویا شما از ماهواره استفاده می کنید.
* باور کنین شبکه های بی بی سی و صدای امریکا رو قفل کردم و فقط خانومم فارسی1 نگاه می کنه.
- بد از بدتر! مگه نمی دونی عامل نود درصد خیانت به همسر فارسی 1 هست؟! و البته علت ده درصد باقی مانده هم فیس بوک هست؟!
* یعنی منظور شما اینه که بی بی سی ببینیم؟!
- چرا حرف توی دهن من می زاری؟! منظورم اینه ماهواره بد هست!
* آهان! مرسی! قانع شدم! الان می رم ماهواره ام رو براتون میارم!
دیالوگ شماره شش
- شما تو خونه ماهواره دارید؟
*من قانع شدم الان میارم تحویل می دم.
دیالوگ شماره هفت (این دیالوگ ، دیالوگ ندارد!)
- تق تق تق (صدای در زدن)
* قیییییییییییییژ (صدای باز شدن در) : صاحبخانه در حالی که لبخندی بر لب دارد ، دیش ماهواره را تحویل مأمور اقناع می دهد!