داشتم بی خیال وراحت طو پس کوچه های تنهایم قدم می زدم وبه یادگذشته که باهرقدمم،قدمی همراه بود وباهردمم٫بازدمی بود فکر می کردم.راستی چی شد؟چی شدهمان نفسی که دمش باز دمم و هر طپش قلبش زندگیم بود؟ولی باز هم بی خیال میشم وبه راهم ادامه میدم.کمی جلوتر دسته گل خوشکیده که زیرپاهای زمانه لح شده بود رو دیدم،ی... تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۲۹ - ۰۰:۱۹( 2 نظر , 273
بازدید )
ببین باز هم دل به صدا در امد،باز هم از سر،سرای اعماقش صدای شکستنش بلند شد.باز هم چشمان به جای قطراشک،خون می ریزند.باز هم زبان خود را به کام میکشدوسخنی نمی گوید واز بی وفایی یار حرفی نمی زند.باز هم لبها درعطشند،لبهای که دگر آب عشق را بر آنها حرام کردن.باز هم گوشها کر شدن،بازهم کرشدن تافریاد شکستن دست... تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۲۱ - ۲۳:۰۶( 4 نظر , 298
بازدید )