فراموش کردم
رتبه کلی: 768


درباره من
دنیا ارزش به شکم کوبیدن را نداشت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرا ببخش مادر
کاش بودی (assese )    

آمدی گریه کنی شعر بخانی بروی...

درج شده در تاریخ ۹۳/۱۱/۲۷ ساعت 21:51 بازدید کل: 126 بازدید امروز: 126
 

آمدی گریه کنی شعر بخانی بروی

نامه ای خیس به دستم برسانی بروی

در سلام تو خداحافظی ات پیدا بود

قصدت این بود از اول که نمانی بروی

خاستی جاذبه ات را به رخ من بکشی

شاخه ی سیب دلم را بتکانی بروی

جای این قهوه ی فنجان که به آن لب نزدی

تلخ بود این که به جان لب برسانی بروی

بس نبود اینهمه دیوانه ی ماهت بودم؟

دلت آمد که مرا سر بدوانی بروی؟

جرم من هیچ ندانستن از عشق تو بود

خاستی عین قضات همه/دانی بروی

چشم آتش! مژه رگبار! دو ابرو ماشه!

باید این گونه نگاهی بچکانی بروی

باشد این جان من این تو، بکشم راحت باش

ولی ای کاش که این شعر بخانی بروی......

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۱۱/۲۷ - ۲۱:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)