فراموش کردم
رتبه کلی: 768


درباره من
دنیا ارزش به شکم کوبیدن را نداشت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرا ببخش مادر
کاش بودی (assese )    
   
عنوان: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم. . .
بی تو  مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم.  . .
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 258 بازدید امروز: 252

این تصویر توسط میثم رمضانی بررسی شده است.
توضیحات:
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم



همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم


شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

ادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت



آسمان صاف و شب آرام



بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید : تو به من گفتی :





از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ، که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

با تو گفتم :

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟

هرگز نتوانم!

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"





باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!

اشکی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!






اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید،

یادم آید که از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم ، نرمیدم

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!  
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۲۸ ساعت 15:33
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
سربه هوا(Siiib )
۹۳/۰۷/۲۸ - 15:39
لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ، که دلت با دگران است!
سونیا a(ASHK2 )
۹۳/۰۷/۲۸ - 17:10
خاله. ریزه(loooovee7 )
۹۳/۰۷/۳۰ - 02:35
من که از شعرت راضیم خداهم راضی باشه
ماریا یوسفیان(maria25 )
۹۳/۰۸/۰۳ - 23:38
خدا را به تو می سپارم...(00nasim00 )
۹۳/۰۸/۰۴ - 02:42
لبخند معصومت، دنیای آرومت
خورشید تو چشمات، قدرشو می دونم!
موهای خرماییت، دستای مردادیت
شهریور لبهات، قدرشو می دونم!
خورشیدم، خانومم من با تو آرومم...
رویامی، دنیامی دستاتو می بوسم
خورشیدم، خانومم من با تو آرومم...
دنیامی، رویامی دستاتو می بوسم
زیبایی، محجوبی، مغروری، جذابی!

چشماتو می بندی با لبخند می خوابی

تا وقتی اینجایی این خونه پا برجاست
کاش بودی(assese )
۹۳/۰۸/۰۴ - 02:46
نقل قول:
خدا را به تو می سپارم...: خانومم من با تو
انتقاد هم مانند باران باید آنقدر نرم باشد تا بدون خراب

کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)