فراموش کردم
رتبه کلی: 3325


درباره من
سلام عاطفه هستم متولد 71هستم اهل تبریز.
پیام خصوصی ممنوع
مرسی.
چای فروش بهشت (atafa71 )    

داستان دیوانه و مردم

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۱۸ ساعت 09:58 بازدید کل: 245 بازدید امروز: 245
 

جهت عضویت در سایت کلیک کنید

 

 

داستان دیوانه‌ و مردم
 
مردی در کنار رودخانه‌ای ایستاده بود.
ناگهان صدای فریادی را ‌شنید و متوجه ‌شد که کسی در حال غرق شدن است.
فوراً به آب ‌پرید و او را نجات ‌داد...
اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را شنید و باز به آب ‌پرید و دو نفر دیگر را نجات ‌داد!
اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک می‌خواستند ‌شنید ...!
او تمام روز را صرف نجات افرادی ‌کرد که در چنگال امواج خروشان گرفتار شده بودند ، غافل از این که چند قدمی بالاتر دیوانه‌ای مردم را یکی یکی به رودخانه می‌انداخت...!کی به رودخانه می‌انداخت...! 
 

نکته آموزشی : باید مشکلات را ریشه ای حل کرد

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۲/۱۸ - ۰۹:۵۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (3)