فراموش کردم
رتبه کلی: 3325


درباره من
سلام عاطفه هستم متولد 71هستم اهل تبریز.
پیام خصوصی ممنوع
مرسی.
چای فروش بهشت (atafa71 )    

نامه ای به خدا که به واقعیت پیوست !!!

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۱۸ ساعت 10:03 بازدید کل: 324 بازدید امروز: 324
 
 

 

نامه ای به خدا که به واقعیت پیوست !!!
موضوع: نامه ای به خدا
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دوروبر حجره های طلبه ها می گشت و از توی آشغال های آن ها چیزی برای خوردن پیدا می کرد.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"ومامن دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجودزنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به جیزهای زیر نیاز دارم :
  • ۱ - همسری زیبا ومتدین
  • ۲ - خانه ای وسیع
  • ۳ - یک خادم
  • ۴ - یک کالسکه و سورچی
  • ۵ - یک باغ
  • ۶ - مقداری پول برای تجارت
  • ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
  •  
    مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
     
    نامه ای به خدا که به واقعیت پیوست !!!
     
     
    نظرعلی بعد از نوشتن .....
    نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست.پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد امام در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در مسجد در یک سوراخ قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که به قول پروین اعتصامی
     
    "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
    ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند ،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودند،ایشان به ما حواله فرمودند .پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
    نامه ای به خدا که به واقعیت پیوست !!!نامه ای به خدا که به واقعیت پیوست !!!نامه ای به خدا که به واقعیت پیوست !!!
    "نحوه پاسخ خداوند به دعا ها"
    خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
    او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد...
    او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد...
    او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد...

    نامه ای به خدا که به واقعیت پیوست !!!
    شخصی را به جهنم می‌بردند.
    در راه بر می‌گشت و به عقب خیره میشد.
    ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببرید.
    فرشتگان پرسیدند چرا؟
    پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد ….. او امید به بخشش داشت
    تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۲/۱۸ - ۱۰:۰۴
    اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
    برچسب ها:

    1
    1


    لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
    فراموش کردم
    تبلیغات
    کاربران آنلاین (1)