|
آتش سرد
(avali )
آلبوم:
شهیدان
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
86 بازدید امروز: 84
توضیحات:
اتل متل یه بابا ......
با دست پر تاولش آلبومی رو که داره از کنار پنجره ور می داره می آره با دیده پر از اشک آلبومو وا می کنه رفیقای جبهه رو همش صدا می کنه با دیدن اون عکسا زنده می شه، میمیره با یاد اون قدیما، بابا زبون میگیره قربون اون موقعا قربون اون صفاتون دست منم بگیرین دلم تنگه براتون از اون وقتی که بابا دچار این مرض شد مامان چقدر پیر شده بابا چقدر عوض شد مامان گفته تو نماز برای بابات دعا کن دستا تو بالا ببر تقاضای شفا کن آی قصه قصه قصه یه دستمال نشسته خون سرفه بابا رو این پارچه نشسته
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۲/۰۳ ساعت 23:29
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|