|
آتش سرد
(avali )
آلبوم:
سوال
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
114 بازدید امروز: 114
توضیحات:
« ریحانه » هستم، دختری 26 ساله با تحصیلات ابتدایی، قد و اندامی معمولی در یکی از روستاهای ایران. از زیبایی بی بهره نیستم و از 14 سالگی هم خواستگارای زیادی داشتم؛ اما متأسفانه پدر و مادرم همه اونها رو به بهونه های مختلف جواب کردن ..
تا چند سال پیش اصلا مساله ازدواج و میل جنسی، برام مهم نبود؛ حتی بهش فکر هم نمی کردم؛ اما الآن الآن دیگه وضع فرق کرده، دیگه من این نیاز رو با تمام وجودم حس می کنم. میل جنسی، مثل یه عینک دودی همیشه جلوی چشمای ذهنم رو پوشونده و اجازه نمی ده کمی مسائل دیگه ی دنیا رو هم ببینم خونوادم با خودخواهی تمام باعث شدن من ازحق طبیعی خودم محروم بشم. از وقتی که فهمیدم رابطه جنسی چیه، دارم اذیت میشم. تحملم خیلی کم شده. تا حالا هیچ رابطه ای باکسی نداشتم. یه بار به یکی از دوستام حرف دلم رو زدم و از نیازهای طبیعیم باهاش حرف زدم. دوستم پیشنهاد داد: اگه دوست پسر بگیرم بهم آرامش میده و باعث میشه فکرم ازمشکلات دوربشه با اینکه مخالف این حرفا بودم، بخاطر رفتارهای مادرم که بی توجه به من بود، تصمیم گرفتم رابطه تلفنی با یه پسر رو هم امتحان کنم. به صورت اتفاقی چندتا شماره رو گرفتم. برای اینکه نفهمن که شمارشون رو عمدا می گرفتم، ازهمشون یه معذرت خواهی هم می کردم ومی گفتم اشتباه گرفتم. یکی ازاون شماره ها، شماره یه پسر بود با هم مختصری آشنا شدیم و چند تا پیامک هم بین ما ردوبدل شد. خلاصه با پسره دوست شدم و زندگی خودم رو براش گفتم؛ تا اینکه یه روز پسره ازم خواست باهاش عروسی کنم. اون تو یه شهر دیگه زندگی می کرد و فاصلش ازم دور بود برای همین ازم خواست عکس خودمو رو براش MMS کنم. منم یه عکس 3 در 4 باحجاب براش فرستادم. یه هفته بعد دیدم حرفای سکسی را هم داره چاشنی صحبتاش می کنه کم کم از من خواست که باهاش رابطه جنسی برقرارکنم. میگفت چون دختر روستام تمیز و سالمم. فطرتا دوست داشتم طعم رابطه رو بچشم، اما نه به این صورت. داشت ازش بدم میومد. به خودم اومدم و یواش یواش بی خیال دوست پسرشدم. الآن سعی می کنم به این قضایا فکر نکنم. دعا و نمازهام رو می خونم، ولی ولی نماز و قرآن که باعث از بین رفتن غریزه جنسی نمیشه. فقط یه مدتی حواسم رو از این مسائل دور میکنه. حالا میخوام بدونم یه دختر تو شرایط من باید چکار کنه؟ موقعیتهای قبلی ازدواجم با خودخواهی پدر و مادرم از بین رفته و من موندم تنهای تنها با یک میل سرکش. آیا میتونم در این شرایط بدون اجازه پدرم به پیشنهاد صیغه مردم جواب مثبت بدم؟ آیا مسئولین نباید به فکر من و امثال من باشند؟ آیا این نیروی سرکش بالاخره من رو به گناه خواهد انداخت؟ برای هر کی درد و دل کنم فکر می کنه من یه دختر هرزه هستم. ولی من هم یه آدمم. مثل بقیه. با یه میل سرکش پاسخ داده نشده. . خدایا یعنی باز هم می تونم صبر کنم؟! من هنوز هم امید دارم.
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۴/۱۳ ساعت 13:28
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|