روزی به رضاشاه خبر دادند که نرخ درشکه خیلی زیاد شده.
رضاشاه تا این خبر را شنید لباس مبدل پوشید و رفت میدان توپخانه....
یک درشکه چی راصدا زد وگفت: چقدرمیگیری تا شمیران بری؟
درشکه چی که نمیدانست طرفش کیست گفت:برو ما با نرخ دولتی کار نمیکنیم!
رضا شاه گفت 5شاهی کافیه؟
درشکه چی گفت:برو بالا
-ده شاهی چی؟
-برو بالا!
-15 شاهی چی؟
-بروبالا
-30شاهی چی؟
-بزن قدش!
راننده به رضا شاه نگاهی کرد و گفت:سربازی؟
-برو بالا!
-گروهبانی؟
-بروبالا!
-فرمانده ای؟
-برو بالا!
-نکنه رضا شاهی!
-بزن قدش!
حال رضاشاه قیافه ی رنگ پریده ی مرد را دید و گفت:ترسیدی؟
-بروبالا!
-لرزیدی؟
-بروبالا!
-شاشیدی؟
-بروبالا!
-ریدی؟
-بزن قدش!
راننده از رضاشاه پرسید حالا من رو زندانی میکنی؟
-بروبالا!
-منو تبعید میکنی؟
-بروبالا!
-منو اعدام میکنی؟
-بزن قدش!