هــــر راهـــی را کــــه رفـــتــه بـــاشــــم ...
هــــر چـــقــــدر هــــم دورتــــر
کـوتــاه تــریــن اســت بــرای رســیدنِ دوبــاره بــه تــو
کـــافــــی ســــت کـــه یــکــبـــار دیــــگـــر
نــــامـــم را صـــدا بـــزنـــی
بـــر مــــی گـــــردم ....
برایش نوشتم عزیزم برگرد
برایش نوشتم بهانه است که حالت خوب نیست ...
اگر بیا یی خواهی دید که حال من خرابتر است ...
برایش نوشتم نیازی نیست به تعریف اتفاقاتی که افتاده ...
من برایت خواهم گفت از اتفاقاتی که میتوانست نیفتد
برایش نوشتم ...
من انتظار میکشم به سبک خودم همانی که تو غرور میخوانی اش
و من سکوت ...
برایش نوشتم نگذار سادگی کودکانه من به بلوغ زودرس برسد ...
نگذار صداقتم زود بمیرد
برایش نوشتم
کسی این نامه را برایت مینویسد که هنوز شبیه خودش است ...
بازگرد تا دیر نشده
برایش نوشتم جواب نمیخواهم عزیزم ... برگرد ...
هنوز حس ما گرم است ... برگرد ...