فراموش کردم
رتبه کلی: 2592


درباره من
NOTHING
avina_catrin (avina )    

("-")

درج شده در تاریخ ۹۵/۰۵/۱۲ ساعت 22:43 بازدید کل: 123 بازدید امروز: 123
 


یروزی سرت را بلند میکنی و میبینی یکی روبه رویت نشسته است و دارد چای میریزد
و از ته دل بهت میخندد ..
خیره نگاهش میکنی ، گیج میشوی
با خودت میگویی این که همیشگی ام نیست..
خنده های او می آید جلوی چشمانت!
چشم هایش
دست هایش
عطرش
موهایش
عشقش
خاطرات_مثل برق از جلوی چشمانت میگذرد_
ناگهان با صدای " عزیزم چایت یخ کرد " به خودت می آیی..
تازه به یاد می آوری چند سالی ست که او رفته است!
تو مانده ای و کسی که نگاهش را نمیفهمی و نمیفهمد نگاهت را اما دوستت دارد و تو....
اما نه..
شاید تو هم چند سالی ست با او رفته ای..

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۵/۰۵/۱۲ - ۲۲:۴۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)