طرح مسألهی اصلاحات در کشور - که بسیار هم خوب است؛ اصلاحات یک امر بسیار پُرجاذبه و بسیار لازم برای هر کشوری است که دائم در حال اصلاحِ خودش باشد - یک وسیلهی سیاسی در دست عدّهای شد که نه نظام، نه اسلام، نه قانون اساسی، نه این دولت، نه رئیس جمهور، نه رهبری، نه وزرا، و خلاصه هیچ کس را قبول ندارند؛ یعنی کلّ نظام را قبول ندارند. اینها بدون اینکه کلمهی اصلاحات را معنا کنند، شروع به استفادهی سیاسی از اصلاحات کردند.
من مطرح کردم که اصلاحات در کشور - که یک امر بسیار لازم است و همه باید متوجّه اصلاحات شوند و سه قوّه باید در جهت اصلاحات حرکت کنند - در درجهی اوّل این سه چیز است. من در واقع یک مفهوم روشن را برای اصلاحات مطرح کردم و آنها هم نتوانستند آن را نفی کنند؛ چون چه کسی است که رفع فقر و تبعیض و فساد را در جامعه لازم نداند یا آن را اصلاح نداند؟ اما بههرحال برای اینگونه اصلاحات تلاش نمیکنند. برای یک خواستهی مبهم و مجهول، مرتّب در فضای کشور توفان سیاسی راه میاندازند و مردم را به این طرف و آن طرف میکشانند و دانشگاه را مورد هدف خود قرار میدهند. آیا این درست است؟ من خواستم به این تلاشی که بعضی افراد میخواهند بکنند، جهت داده شود؛ که خوشبختانه همینطور هم شد. ۱۳۷۹/۱۲/۲۲
اساس اصلاحات این است که ما با فقر و فساد و تبعیض مبارزه کنیم. هر اصلاحاتی - اگر واقعاً اصلاحات باشد - بر محور این میچرخد. ۱۳۸۱/۴/۲۶ بدیهی است که در میان جامعه مواردی وجود دارد که باید اصلاح شود. ما اصلاح اداری لازم داریم؛ اصلاح اقتصادی لازم داریم؛ اصلاح قضایی لازم داریم؛ اصلاح امنیتی لازم داریم؛ اصلاح در قوانین و مقررات لازم داریم. ما احتیاج داریم که دستگاه اداریمان مقرراتی داشته باشد که برای همه یکسان باشد و در آن تبعیض نباشد. اگر بود، نقطهی فاسدی است و باید اصلاح شود. باید رشوه و ارتشاء وجود نداشته باشد؛ اگر بود، فساد است و باید اصلاح شود. راه های کسب ثروت باید مشروع باشد. اگر کسانی از راه های نامشروع کسب ثروت کردند، این فساد است و باید اصلاح شود. اگر کسانی از امتیازات بیجا استفاده کردند، ثروت های بادآورده به دست آوردند و دیگران را به قیمت اینکه خودشان ثروتمند شوند، فقیر کردند، این فساد است و باید اصلاح شود. اگر در جامعه امتیازات انحصاری به وجود آوردند و همه نتوانستند از فرصتهای برابر استفاده کنند، این فساد است و باید اصلاح شود. اگر امنیت شغلی و ثبات مقررات نبود؛ اگر انسانی که میخواهد در جامعه کار کند، دست و پایش را بستند و برای تلاش کردن، به او فرصت ندادند، اینها فساد است و باید اصلاح شود. اگر در جامعه گرایش مصرفی رو به رشد است، این فساد است. اگر در تلاشهای اقتصادی، دلالی بر تولید ترجیح دارد، این فساد است. اینها را باید اصلاح کرد. اصلاحات اینهاست. اگر مردم دچار حالت بیانضباطیند - بخصوص مسؤولان بخشهای ادارهی کشور بیانضباطند - و انضباط اجتماعی نیست، این فساد است. اگر احساس مسؤولیت نیست، این فساد است. اگر در جوانان، ملکات انسانی - یعنی شجاعت، صفا، صدق، نشاط، فعالیت و کار - رشد پیدا نمیکند، این فساد است. اگر روابط جنسی ناسالم در جامعه هست، این فساد است. اگر اعتیاد در جامعه هست، این فساد است. اگر سطح معرفت و شعور عمومی در حد مطلوب نیست، این فساد است. اگر وظیفهشناسی در مسؤولان نیست، این فساد است. اگر کسانی هستند که خانوادهها را ناامن میکنند؛ اگر کسانی هستند که شهرها و خیابان ها و جادهها و روستاها را ناامن میکنند، این برای کشور فساد است. اگر جرم و جنایت هست؛ اگر دسترسی به قضاوت عادلانه نیست؛ اگر رسیدگی های قضایی طولانی میشود و پروندهها مدت ها میماند، اینها فساد است و باید اصلاح شود. باید از جرم و جنایت پیشگیری کرد. انقلاب، ما را به ایجاد این اصلاحات امر میکند و فرمان میدهد. همه خوشحالند و دوست میدارند که اینگونه اصلاحات در جامعه انجام گیرد. البته این اصلاحات هم با تعارف انجام نمیگیرد؛ این اصلاحات، با قاطعیت و با اقدام انجام میگیرد. ۱۳۷۹/۱/۲۶ آماج این مبارزه، سه چیز است: یکی فقر است، یکی فساد است و یکی تبعیض. اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور، مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی - اصلاحات انقلابی و اسلامی - تحقّق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایهی شوم و از این سه عنصر مخرّب است. ناامنی هم که داریم، به خاطر همین است. بسیاری از ناامنی، به خاطر فقر است و بسیاری به خاطر فساد است. ۱۳۷۹/۵/۳