در 27 شهریور سال 81 هجری شمسی آقای علی اصغر شعر دوست نماینده محترم مردم تبریز طی نامه ای به رئیس جمهور ایران اقای محمد خاتمی خواستار نام گذاری روز رحلت استاد "شهریار" به نام روز شعر و ادب شد که با استفبال ایشان همراه شد.
نا گفته نماند که منظور ایشان روز شعر و ادب بود نه روز شعر و ادب پارسی که متاسفانه کلمه پارسی پشت درهای بسته توسط شورای فرهنگی مجلس به این موضوع تحمیل شد.در حالیکه نام گذاری مجلس به شورای فرهنگی مجلس ربطی نداشت و می توانست قبول یا رد کند نه اینکه نامی دیگر برای آن اضافه کند.
البته در تیرماه سال 78 در دانشگاه تبریز آشوبی به پا شده بود که دنباله این آشوب به دانشگاه تهران کشیده شد و منجر به تعطیلی امتحانات پایان ترم دانشگاههای کشور گردید که نام گذاری آن به پارسی سیاسیون را به دنبال اهدافی ضد شرع اسلام و جهان تشیع سوق داد.
نام گذاری این عنوان به نام استاد "شهریار" واکنش های را در برداشت به طوری که آقای بهاءالدین خرمشاهی پژوهشگر معاصر نام گذاری این عنوان را باعث جوشش حرکت ملی گرایانه آذربایجانیان دانست و اذعان کرد این عمل پیامدهای ناگواری همچون تبعیض نژادی و دزدی ارزشهای یک قوم و زبان خواهد داشت.
آقای پرویز وجاوند پژوهشگر معاصر بر این عفیده استوار بوده و این مسئله را باعث بیداری قومیت گرایی در ایران دانسته و سخت با این مسئله مخالفت کرده و عنوان ترکی آذربایجانی گذاشته بود.
آقای کاووس حسن لی استاد دانشگاه شیراز به مسئله این که چرا این نام گذاری در پشت درهای بسته انتخاب شده اعتراض کرد.
مرحوم آقای منوچهر آتشی شاعر معاصر در اعتراض به این نام گذاری به زبان پارسی از "فردوسی" یاد میکند و آن را یک شاعر پارسی برای پارسیان و استاد "شهریار" را یک شاعر ترک آذربایجان می نامد.
مرحوم خانم طاهره صفارزاده در اعتراض به این نام گذاری در خانه خود را به مدت 3 روز حبس میکند و میگوید که استاد "شهریار" یک ترک آذربایجان بود نه پارس ما عملاً حق آذربایجانیان را داریم در یک مملکت اسلامی غصب میکنیم و ارزشهای آن سرزمین را در سرزمینی دیگر وارد میکنیم که این امر خلاف شرع اسلام و حکم دزدی ارزشها را در بر دارد.ایشان در هیچ یک از مراسماتی که به صورت خفیف برای استاد در این روز برگزار گردید به نشانه اعتراض شرکت نکرد.
چیزی که ذهن من را به خود مشغول کرده این است که چرا روز رحلت شاعری که ترک و اذربایجانی بوده و شعرهای ترکی او دلیلی محکم بر مشهور شدن ایشان در کشورهای ایران،ترکیه،قفقاز و حتی اروپا با منظومه های بی نظیر حیدر بابایه سلام و سهندیه گردیده به نام زبان دیگری گذاشته شده است در حالیکه ایشان تفاوت زبانها را یک اصل مهم میدانست.
آوازه استاد در جهان اسلام و مذهب تشیع جعفری با شعر بی نظیرش با نام مناجات با مولا که ورد زبان هر مسلمان شیعه مذهبیست به زبان پارسی بوده و حتی شعر معروف ایشان که در وصف عشق بی سرانجامش در اواخر عمر خود در بستر بیماری سرودن دلیلی قانع کننده برای اینکه استاد خالق شعر و ادب پارسی است،نمیتواند باشد.زیرا که این استاد یک هویت ترک آذربایجانی را دارد و ادب و منش یک ترک آذربایجان را بیان میکند نه هویت دیگری را.
من همیشه دیده و شنیده ام که دیگر اقوام ایرانی که به زبانهای دیگر سخن میگویند در محافل دوستانه و جلسات شعر و شاعری از یکدیگر سؤال میکنند که چرا شاعری ترک و آذربایجانی معرف شعر و ادب پارسی شده؟؟؟آیا پارسیان شاعری نداشته؟؟یا در شعر سرودن به زبان خودشان خیلی عاجز بودند که یک ترک اذربایجان با یک هویتی دیگر برای آنها ادب و شعری تعیین کند؟؟؟
سخن پیرامون این مسئله زیاد است اما عرایضم را با بیان چند شعر به ترکی و پارسی از استاد گرانقدر که خود گویای همه چیز است و با طرح چند سؤال از همه ملت بزرگ آذربایجان و دیگر اقوام ایران که به زبان شیرین خودشان صحبت میکنند به پایان میرسانم.
ترکی:
ترکی بیرچیشمه ایسه,من اونی دریا ایله دیم
بیر سویق معرکه نی محشر کبری ایله دیم
عرفانا چاتماسا شعروادب ابقا اولماز
من ده عرفانه چاتیب,شعریمی ابقا ایله دیم
پارسی:
راز و نیاز ها همه با اون زبان دل(آذری)
اون راز و اون نیاز نگنجد به پارسی
الحق زبان شعر دل من هم آذریست
اونجا زبان رها و بیان بی تکلف است
1:آیا علت این نام گذاری سیاسی بوده و چه اهدافی را میتوانست داشته باشد؟
2:آیا رواست شاعری که در عرغان بوده در بازیه سیاست تخریب گردد؟
3:شما با تغییراین روز به نام روز بزرگداشت شهر و ادب ترکی آذربایجانی مؤافقید؟
منبع اشعار:استاد شهریار
منبع مطالب:تالیفی