به سلامتی اون قاضی که متهم رفیقش بود و به جای اینکه حکم بده استعفا داد
به سلامتی پدری که بچه کوچکیش خواست آمپول بزنه گفت بابا درد داره بزار دستت گاز بگیرم..با اینکه دست بابا کبود شده بود, گفت دیدی پسرم درد نداشت
.. : ش
به سلامتی بابایی که دخترکوچولوش زنگ زد بهش گفت :بابا داری میای خونه پاستیل میخری؟ ولی وقتی جیبشو نگاه کرد و دید نمیتونه ماشینشو زد کنار خیابون و آروم پیاده شد و گفت :آزااادی آزادی ۲ نفر
دختری
سلامتی اون پسرائیکه وقتی یه شب تنها از یه کوچه رد میشی سرشون و میندازن پائین از بغلت رد میشن که احساس امنیت کنی
سلامتی دختری که تو حسرت یه داداش موند ولی به کسی نگفت داداش
به سلامتی مبصرکلاس که کتک خورد ولی نگفت کارکی بود
و به سلامتی تویی که واسه هر کدومش دلت بیشتر گرفت.