در دزدی از یک بانک،
دزد فریاد زد:
"هیچکس حرکت نکند پول مال دولت است".
با این حرف همه به آرامی روی زمین دراز کشیدند.
به این میگویند "شیوه تفکر"
وقتی دزدان به مخفیگاهشان رسیدند، دزد جوان که لیسانس تجارت داشت به دزد پیر که شش کلاس سواد داشت گفت: "بیا پولها را بشماریم".
دزد پیر گفت: "وقت زیادی میبرد، امشب تلویزیون مبلغ را اعلام میکند."
به این میگویند "تجربه"
بعد از رفتن دزدها مدیر بانک به ریسش گفت فورا به پلیس اطلاع میدهم ولی ریس گفت "صبر کن تا خودمان هم مقداری برداریم و به برداشتهای قبلی خود اضافه کنیم و با رقم دزدی اعلام کنیم".
به این میگویند "با موج شنا کردن"
وقتی تلویزیون رقم را اعلام کرد دزدان پول رو شمردند و بسیار عصبانی شدند که ما زندگیمان را گذاشتیم و 20 میلیون گیرمان آمد ولی رئیسان بانک در یک لحظه و بدون خطر 800 میلیون بدست آوردند.
به این میگویند "دانش به اندازه طلا میارزد"
بانکداری بدون ربا...!!