واکنش های جالبی به پست اخیرم (انتقاد از مردم تبریز، لطفا تا آخر بخونید و ...) شاهد بودم، در مورد پست توضیح نمیدم چون احساس میکنم واضح نوشته ام و بعضی از واکنش ها از عدم توجه کافی دوستان هستش.
فقط این رو بگم که، تبریز را دوست داشتم، دارم و خواهم داشت مثل بقیه ی مناطق و ... .
و اما ادامه پست!!! ...
ادامه نمیدم فعلا چون سام خیلی کامنت قشنگی گذاشته و راستش من نمیتونم به این قشنگی حرفامو بزنم، برا همین فعلا به همین کامنت یا بهتر بگم یکی از پست های سام اکتفا میکنم.
پست سام:http://www.miyanali.com/sam1113/78
رویای من:
در رویای من هیچ قومی به خاطر زبانش ، به دلیل لهجه اش شرمنده نیست. در رویای من هیچ ملتی به اجبار اقتصادی مجبور به ترک وطن نمیشود.
در رویای من ، فرزندان هر قومی در مدارسشان زبان مادری خود را با افتخار می آموزند و انسانها بقدری آزادند که هیچکس آموختن به زبان مادریش برایش یک رویا و آرمان نشده است.
در رویای من ، جوان تورک و کورد و بلوچ و عرب در ایران ، دارای حقوق و درآمد و امکانات برابر با جوان یزدی و اصفهانی و کرمانی است.
من رویایی دارم.
در رویای من یک تبریزی برای اینکه بیهوده در تلاش است غرور بجامانده از صدها سال سیادت بر ممالک پهناورش را ارضا کند، نیازی به اغراق درباره ی شهر خود و بزرگنمایی داشته هایش (و نداشته هایش!) نمیبیند- چرا که 80 سال عقب نگهداشته شدگی را بر گرده ی نحیفش احساس میکند، اما غرور او را وادار به انکار میکند.-
در رویای من لباس سنتی یک ملت ( آذربایجان) را از تن کودک 4 ساله در ورودی استادیوم به در نمیاورند !
در رویای من هیچ ملتی را با تحمیلات و تضییقات ابلهانه به عکس العمل و جبهه گیری متقابل برنمی انگیزانند.
در رویای من شهرها و مناطق مختلف کشور را بر علیه هم تحریک نمیکنند، اما مردمان نیز فرهیخته تر از آنند که مقدمه ی این تحریک باشند.
در رویای من ، تبریزیست که انسانهایش متربّی، مودب، منزه و باسوادند. میهمان نواز، گشاده دست و صمیمی اند.
تبریز رویاهای من ، نه به برجهای بلند و پلهای طویلش ، بلکه به مردان و زنان فهیم و انساندوستش خواهد بالید. تبریز رویاهای من ، دست غریبه ها را به گرمی خواهد فشرد .تبریز رویایی من، لهجه ی تمامی تورکان را نه محترم، که مقدّس خواهد شمرد. برای تبریز رویایی من، اسکناس اولویت چندانی نخواهد داشت، محبت در چشمانشان موج خواهد زد. و اینگونه است که در رویا میبینم که آذربایجان به وجود تبریزش افتخار میکند.
من رویایی دارم.
اورمیه ی رویاهای من شهری است با انسانهای خویشتندار که حد اعتدال را نیک میدانند و لذت بردن از زندگی ، آنها را از حقایق تلخ جامعه ی بشری دور و غافل نکرده است. اورمیه ی رویایی من به ظاهر هر چیز به اندازه اش بها خواهد داد و از ظاهر امور گذشته و عمق قضایا را خواهد نگریست. تورکان و کوردان در اورمیه ی رویایی من با صفا و صمیمیت در کنار هم خواهند زیست و شهری نمونه برای ملتمان خواهد بود.
من رویایی دارم. در رویای من تبریز و اورمو و اردبیل و زنجان و خوی و مراغه و سراب و اه و سلماس و قوشاچای و ابهر و کبودر آهنگ و بهار و قروه و مرند و سولدوز و ماکو و خلخال و آستارا و مغان با افتخار خود را تورک ایرانی خواهند دانست . فارسی را زبان رسمی کشور خود ، و تورکی را زبان ملت تورک ایران خواهند دانست ؛ اما اوّلی را در مغز خود و دومی را با قلب خویش حفظ خواهند کرد.
در آذربایجان رویایی من ، محقّقین درد آذربایجان خواهند داشت، شاعران برای آزربایجان خواهند سرود، نویسندگان برای آذربایجان خواهند نوشت ، اما...
در رویای من، با همه ی اینها ، ملت من و ملتهای دیگر ، پیش از هرچیز و بیش از هر چیز یک انسان خواهند بود ، در تعالی و رو به اوج... .
------------------------------------------------------------------------------------
البته اینو بگم که من نظرمو و انتقاداتمو حتما انجام خواهم داد، شاید به شکلی دیگر!!!