فراموش کردم
رتبه کلی: 1232


درباره من
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.عشق بورز حتی به آنان که دلت را شکستند.
دعا کن برای آنان که نفرینت کردند.بخند که خدا هنوز اون بالا با ماست


اشک سرما (aynaz25 )    

موسی مندلسون

درج شده در تاریخ ۸۹/۰۹/۲۲ ساعت 18:24 بازدید کل: 341 بازدید امروز: 89
 

موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار كوتاه و قوزی بد شكل بر پشت داشت.

 

موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد كه دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در كمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیكل از شكل افتاده او منزجر بود.

 

 

 

زمانی كه قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به كار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده كند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نكرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن كه تلاش فراوان كرد تا صحبت كند، با شرمساری پرسید :

 

- آیا می دانید كه عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟

 

دختر در حالی كه هنوز به كف اتاق نگاه می كرد گفت :

 

- بله، شما چه عقیده ای دارید؟

 

- من معتقدم كه خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می كند كه او با كدام دختر ازدواج كند. هنگامی كه من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت:

 

«همسر تو گوژپشت خواهد بود»

 

درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:

 

«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یك زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا كن»

 

فرمتژه سرش را بلند كرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید.

 

او سال های سال همسر فداكار موسی مندلسون بود.

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۸۹/۰۹/۲۲ - ۱۸:۲۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)