درباره من ســـــاده تریــن کــــار جهــان ایــن اسـت که خود بــــاشی
و دشـــــوارتریــــن کـار جهـــان این است که کـــسی باشـــی که دیگران میـــــخواهند...!!!! **************************** من خدا را دارم کوله بارم بر دوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تا ته تنهایی محض سازکم با من گفت: هر کجا لرزیدی! از سفر ترسیدی. تو بگو از ته دل: من خدا را دارم... منو سازم چندیست که فقط با اوییم... ************************* همیشه از خوبیهای آدمها برای خودت دیوار بساز. پس هر وقت در حق تو بدی کردند، فقط یک آجر از دیوار بردار ! بیانصافیست اگر دیوارخراب کنی... ************************* تجربه به ما میآموزد که عشق آن نیست که به هم خیره شویم؛ عشق آن است که هردو به یکسو بنگریم. ************************* همیشه عاشق کسی باش که تو رو تو ساده ترین لباس به همه نشون بده و بگه این دنیای منه... *********************** من تو را دوست دارم....دیگری تو را دوست دارد...دیگری دیگری را دوست دارد..این چنین است که تنهایییم...نه؟؟؟؟ *********************** دستانم بوی گل میداد منو به چیدن گل محکوم کردن ولی کسی فکر نکرد شاید گلی کاشته باشم... ************************* خدایا ، حکمت قدم هایی را که برایم بر میداری بر من آشکار کن تا درهایی را که بسویم می گشایی ، ندانسته نبندم و درهایی که به رویم میبندی ، به اصرار نگشایم . ************************* |
شوق رسیدن بخدا
عارفی قصد تشرف به حج داشت. فرزندش از او پرسید: به کجا میروی؟
عارف گفت: به سوی خانه پروردگارم! فرزند، گمان میکرد که هر کس خانه او را ببیند، خود پروردگار را هم میبیند؛ لذا مشتاق همراهی با پدر شد و گفت: چرا مرا با خود نمیبری؟
پدر گفت: تو صلاحیت این سفر را نداری. فرزند گریه ک...
تاریخ درج:
۹۲/۰۳/۱۴ - ۱۲:۱۱ 17 نظر , 253
بازدید
برایت مردم....
یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن...
تو باشی..منم باشم..
کف اتاق سنگ باشه..سنگ سفید..
تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم..
تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی.. منم اومدم نشستم
جلوت..بهت تکیه دادم.. با پاهات محکم منو گرفتی..
دو تا دستتم دورم حلقه کردی.. بهت می گم چشماتو...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۳۰ - ۱۹:۱۸ 27 نظر , 416
بازدید
کاش می بودی....
در صدا کردن نام تو
یک “کجایی” پنهان است
یک “کاش می بودی”
یک “کاش باشی” !
نمیدانم کدام را راضی کنم؟
دلی که میخواهد عاشق باشد
یا عقلی که میخواهد عاقل باشد...!!!؟
باید یکی رو تو زندگیمون داشته باشیم
که فاصله...
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۲۴ - ۱۱:۴۷ 14 نظر , 590
بازدید
خدا ما را دوست دارد...
از معلمم شنيدم
صبح روز اول سال
« با محبت جمله سازيد. »
اولي قلم تراشيد:
« من محبت را دوست دارم »
دومي تنور دل بتفتيد:
« مادرم محبت است كلاً »
سومي كه بود دلگير:
« محبت دروغ ا...
تاریخ درج:
۹۱/۰۷/۰۳ - ۱۱:۰۶ 21 نظر , 796
بازدید
واسه دختراو پسرای عاشق(حتما بیاین)
سلام به همگیـــــــــــــــــــــــــ
مادخترا یه اخلاقایی داریم که نمیدونم چرا این پسرا نمیتونن درکش کنن
من امروز میخوام این اخلاقامونو براتون بگم و انتظارایی که از پسرا داریم اگه موافق بودین موافقتتونو با لایکو امتیاز نشون بدین
1- وقتی ما دخترا می گیم از این وضعیت خسته شدم و دیگه نمیتونم اینجور...
مرد باید
مرد باید وقتی مخاطبش عصبانیه , ناراحته , میخواد داد بزنه وایسه روبروش بگه تو چشام نیگا کن , بهت میگم تو چشام نیگا کن حالا داد بزن , بگو از چی ناراحتی بعد مخاطب داد بزنه , گله کنه , فریاد بکشه , گریه کنه حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو بغله مرد آخرش خسته میشه میزنه زیر گریه همونجا باید بغلش کنه...
♦♥☺ ـ for my love ـ ☺♥♦
تـا کــی بــه انـتـظـار گـذاری بـه زاری ام
باز آی بعد از این همه چشم انتظاری ام
شمعم شکفته بود که خندد به روی تو
افسوس ای شکوفه ی خندان نیـامدی
سـیـل را در نظــر آور کــه بــه ویــرانــه چــه کــرد...!
تـا بدانـی بـه من آن جـلوه مستــانــه چ...
داستان کوتاه
يه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازي ميکردن. پسر کوچولو يه سري تيله داشت و دختر کوچولو چندتايي شيريني با خودش داشت.
پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تيله هامو بهت ميدم؛ تو همه شيرينياتو به من بده.
دختر کوچولو قبول کرد. پسر کوچولو بزرگترين و قشنگ...
تاریخ درج:
۹۱/۰۳/۳۱ - ۱۲:۳۳ 9 نظر , 692
بازدید
آدمایی هستن که....
آدمایی هستن که
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم..
وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده,
راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون نپره...
اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون...
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه
هم...
تاریخ درج:
۹۱/۰۳/۱۱ - ۱۱:۵۸ 10 نظر , 794
بازدید |
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|