فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2101


درباره من
ســـــاده تریــن کــــار جهــان ایــن اسـت که خود بــــاشی
و دشـــــوارتریــــن کـار جهـــان این است که کـــسی
باشـــی که دیگران میـــــخواهند...!!!!

****************************
من خدا را دارم

کوله بارم بر دوش

سفری می باید

سفری بی همراه

گم شدن تا ته تنهایی محض

سازکم با من گفت: هر کجا لرزیدی!

از سفر ترسیدی.

تو بگو از ته دل: من خدا را دارم...

منو سازم چندیست که فقط با اوییم...

*************************
همیشه از خوبیهای آدمها برای خودت دیوار بساز. پس هر وقت در حق تو بدی
کردند، فقط یک آجر از دیوار بردار ! بیانصافیست اگر دیوارخراب کنی...

*************************
تجربه به ما میآموزد که عشق آن نیست که به هم خیره شویم؛ عشق آن است که هردو به یکسو بنگریم.

*************************
همیشه عاشق کسی باش که تو رو تو ساده ترین لباس به همه نشون
بده و بگه این دنیای منه...

***********************
من تو را دوست دارم....دیگری تو را دوست دارد...دیگری دیگری را دوست دارد..این چنین است که تنهایییم...نه؟؟؟؟

***********************
دستانم بوی گل میداد منو به چیدن گل محکوم کردن ولی کسی فکر نکرد

شاید گلی کاشته باشم...

*************************
خدایا ، حکمت قدم هایی را که برایم بر میداری بر من آشکار کن

تا درهایی را که بسویم می گشایی ، ندانسته نبندم

و درهایی که به رویم میبندی ، به اصرار نگشایم .
*************************
aysan girl (aysa )    

به سلامتی هر چی پدره...

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۳/۱۲ ساعت 12:35 بازدید کل: 966 بازدید امروز: 120
 
 

به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !

به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!!

به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد

به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .

به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود
ولی پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد
بیایید قدردان باشیم ...
به سلامتی پدر و مادرها


پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری


پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند ! به سلامتی هرچی پدره

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گرددبه سلامتی هرچی پدره

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۳/۱۲ - ۱۲:۳۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)