اوزهییر حاجیبئیگلی، آهنگساز و موسیقی دان برجسته شرق ، در تاریخ موسیقی جهان از مقام والایی برخوردار است . او با خدمات و آثار خود ، فرهنگ نگرش علمی به موسیقی را در کشورش آزربایجان معمول کرده و با سرودن و تصنیف آثار بیشماری، جایگاه رفیع خود را بر فراز قلل ارتفاع موسیقی معاصر، استحکامی درخور و لایق بخشیده است . حاجی بئیگلی از زمره اولین کسانی است که در شرق، موسیقی آکادمیک را با آداب و رسوم و فولکلور ملت خویش پیوند داده و از این راه به بیانی تازه و بدیع دست یافته است . او با پرداختن به اُپرا ، تاریخ شرقی این هنر را نیز از شکوه و افتخار آکنده و با استمداد از عقاید و ایده های انسانی خود ، در انتخاب موضوعات بکر و دست نخورده، هنرمندی خود را به اثبات رسانده است . حاجیبیگاف نقش خود را در بیداری ملت های شرق درک کرده و در آفرینشهای هنری خود آن را به طور جدی و دق مورد توجه قرار داده است .
اگر چه امروزه جهان او را به عنوان موسیقیدانی بزرگ می شناسد ، اما جالب است که بگوییم ، او نویسنده ای خستگی ناپذیر نیز بود که در راه احیاء ارزش های اجتماعی و سیاسی دوران خود، دمی از پای ننشست . سری مقالات او در روزنامه های عصر خود، در دفاع از آزادی مسلمانان قفقاز و آزادی ملت های آسیا ، آشنای هر جستجوگری است . توجه وی به مسائل گوناگون و مختلف عصر خویش ، روشنگری و همراهی او با مردم زمانه اش و رفاقت و دوستی دیرینه اش با قلم گویای شخصیت ذوابعاد اوست . آثار قلمی اوزهییر حاجیبئیگلی در ده جلد منتشر شده است . آثاانسانی که با موسیقی انسی عجیب داشت و صدا را ماندگارترین چیزها در دنیا می دانست . ده جلد از مقالات و نوشته های او تنها بخشی از تراوشات مغز متفکرش بود . زیرا ده ها جلد دیگر نیز از نت های سمفونیها ، کنسرتوها ، اپراها ، اورتورها و بسیاری دیگر باقی است که نانگر نبوغ اوست . اوزهییر حاجیبئیگلی در همه این آثار حتی برای یک لحظه نیز از موسیقی زادگاهش ، از فولکور مردمش و از رسالت سترگ خود غافل نیست . او ساز را نیز به سلاح تبدیل می کند و آن را بر علیه استعمارگران شرق و غرب به کار میگیرد و بی وقفه در راه بیداریی سراید … .
امروزه زادگاه اوزهییر حاجیبئیگلی ، در دهکدهی آغجا بدیع ، در شوشای قره باغ در قلب آزربایجان ، زخمی است ؛ زیرا اشغالگران ارمنی آنجا را با خاک یکسان کرده اند . اوزهییر هفده سپتامبر 1885 در آن دهکده چشم به جهان گشود . او از ابتدا با لالایی های مادر خورین بیگم خانم که می بایست گوش های موسیقی شناس او را پرورش دهد ، آشنا شد . در این خانه بود که با دلسوزی های مادری مهربان ، موسیقی دانان آینده پرورش مییافتند . پدرش عبدالحسین به شغل منشیگری اشتغال داشت و این خود دلیلی بر آشنایی این پدر ، با قلم و تفکر موانست باشد . برادر بزرگ اوزهییر ، ذوالفقار نیز از نام آوران موسیقی آزربایجان است . این دو برادر از همان اوان کودکی در شوشا ، مرکز روشنفکری آزربایجان و خاستگاه بسیاری از هنرمندان و شعرای نامی تحت آموزش قرار گرفتند . این امر باعث شد که آتش عشق و علاقه ای جویدان ، در سینه هاشان شعله ور باشد و موسیقی با خون آنان آمیخته گردد… .
اوزهییر سرانجام در سال 1904 تحصیلات خود را به پایان برد و در کسوت معلمی به دهکدهی هادروت رفت و به عنوان معلم موسیقی ، تاریخ و ادبیات روس کار خود را آغاز کرد . او در این مقام به افشای سیاست روسیه توجهی خاص مبذول داشت . وی با ترجمه نمایشنامه “بازرس” ( نوه نویسنده روس ) »گوگول « به تُرکی آزربایجانی ، نقش ماموران روس را در شهرهای آزربایجان و شباهت تام و تمام آنها را با بازرس گوگول ، به مردم فهماند . اما مبارزه ، او را از کار فرهنگی دور نکرد . ترجمه های درخشانی از آثار بزرگان فرهنگ و ادب روس به ترکی آزربایجانی نیز ، در برنامهی کار وی بود . پوشکین ، گوگول ، لرمانتف و چخوف یکی پس از دیگری از زیر دستش بیرون می آمد . از سویی توجه عمیق حاجیبئیگلی به موسیقی ، او را به اتخاذ تصمیمی جدی وامیداشت : اوزهییر به یک مکتب نوین در موسیقی آزربایجان می اندیشید و به از موسیقیِ سازی به موسیقیِ آوازی نیز کششی خاص نشان می داد . با این افکار و تلاشهای مستمر او بود که در روز دوازدهم ژانویه سال 1908 اولین اُپرای تاریخیاش به نام » لیلی و مجنون « به روی صحنه رفت . لیبرتوی این اثر براساس اشعار تُرکی شاعر نامی قرن شانزدهم ربایجان » محمد فضولی « نوشته شده بود و در آن سازهای بین المللی و فولکوریک با هم به کار گرفته شده بودند . این اثر اولین پایه های مستحکم اپرای آزربایجان را بنا نهاد. به دنبال لیلی و مجنون ، اپرای شیخ صنعان (1909) ـ رستم و سهراب (1910) ـ شاه عباس و خورشید بانو (1912) ـ اصلی و کرم (1912) و هارون و لیلا (1915) به ترتیب در هرچه غنیترکردن دبیات جهانی موسیقی آزربایجان نقش پرباری ایفا کردند .
این همه حاجی بئیگلی را قانع نساخت ؛ او به مسائل بسیار مهم دیگری می اندیشید و هنوز راه درازی را در پیش پای خود می دید . اپرت » اَر ـ آرواد « در 1910 و اپرت » اوْ اوْلماسین ، بو اوْلسون « که به نام » مشهدی عباد « معروف است به سال 1913 و اپرت » آرشین مال آلان « و تهیه لیبرتوی این همه به توسط خود او ، قدمهای موثر دیگری را در راه عرضه و شناسایی موسیقی اصیل برداشت . کمدی موزیکال » اوْ اوْلماسین ، بو اوْلسون « یک اثر بزرگ رئالیستی است که به افشای جهالت ناشی از روابط اجتماعی می پردازد . در سال 1911 حاجی بئیگلی برای تکمیل کردن دانش موسیقی خود به مسکو رفت و در کنسرواتوار سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت . » آرشین مال آلان « از محصولات این دوره است . اما مشکلات مالی ، این خالق موسیقی و اُپراها را از ادامه تحصیل در کنسرواتوار باز داشت و او به ناچار به وطنش مراجعت نمود . در این ایام که جمهوری مستقل آزربایجان تازه تشکیل می شد وی به کار خلاقه در عرصه های موسیقی همت گماشت و در کسوت رهبری ارکسترهای مختلف و تربیت کادرهای موسیقی در مدارس تازه تشکیل یافته ، خدمات شایانی را ارائه نمود . او در پست های مدیر رشته موسیقی اداره فرهنگ و معاون اول کنسرواتوار آزربایجان و سپس رئیس کنسرواتوار ایفای نقش کرد . در سال 1931 اولین ارکستر سازهای ملی را بر مبنای موسیقی علمی تاسیس نمود و کتابت موسیقی را رایج ساخت . حاجی بئیگلی در سال 1936 اولین کُر ملی آزربایجان را نیز تشکیل داد … آفرینش اپرای کوراوغلو ، دومین حادثه بزرگ تاریخ اپرا بعد از پدیدار شدن اپرای لیلی و مجنون به حساب می آید . اوزهییر از سال 1930 شروع به آفرینش این اثر کرده بود و لاجرم در سال 1937 جستجوها ، یادداشتها و تصانیف او در قالب اپرایی بزرگ به نام » کوراوغلو « باروشد و از این دوران ، بنای باشکوه موسیقی اجرایی آزربایجان شکل گرفت و جاودانگی یافت … .
در روز سی ام آوریل 1937 اولین اجرای اپرای کوراوغلو در فستیوال هنر موسیقی آزربایجان بر روی صحنه سالن اپرا ، تئاتر و بالهی آخوندزاده در باکو می رود . نقش هدایت زاده در به صحنه بردن کوراوغلو قابل تقدیر است . کارگردان هنری آن مصطفی زاده می باشد . نقش کوراوغو را پروفسور بولبول بازی می کند که به خوبی از عهده نقش خود بر می آید . او بیش از 400 بار بازی این نقش را در اجراهای مختلف به عهده می گیرد . بول بول از آوازهخوانان با قدرت تنور بود که اسم و رسم دیرینهاش هنوز هم بر سر زبانهاست . ایفای نقش » نگار « ( همکور اوغلو ) ، به عهده خانم اسکندری بود که از سوپرانوهای جادویی اُپرای آزربایجان محسوب میشد . شخص اوزهییر بئیگ نیز رهبری این اجرا را به عهده داشت . در سالهای بعد نیازی ، کارگردان و رهبر بزرگ موسیقی آزربایجان ، از موفق ترین اجرا کنندگان کوراوغلو بود . ح زاده نیز بارها و بارها کوراوغلو را کارگردانی می کند . هنرشناسان و خبرنگاران اپرای جهان ، کوراوغلو را هم تراز اُپراهای آهنگسازان بنام روس چون گلینکا ، بورودین و موسورگسکی می دانند و از آن به عنوان اپرایی رئالیستی که در نقطه مرکزی موسیقی آزربایجان واقع است ، یاد می کنند .
حاجی بئیگلی ، این بار اثر نوین و بی همتای خود را با هویتی تازه می آفریند و با مهارتی بی نظیر مجموعه ای از میراث ادبی و فرهنگی و موسیقی مردم خود را در قالب این اپرا می ریزد . او خود می گوید : » کوراوغلو کسی است که با قدرت تمام به جنگ ثروتمندان چپاولگر بیدد و غاصبان داخلی و خارجی می رود . لیکن بی دلیل نیست که از آن زمان تا به امروز ، آشیقهای آزربایجانی از کوراوغلو و حماسه او می خوانند و سازهاشان ، هم چنان در ستایش عشق و آزادی ، عدالت و برادری نغمه سر می دهد و نفرت تاریخی خود را از قدرتمندان بی ایمان ، زرگویان لاابالی و دلالان پولپرست و شاهان کاخ نشین به فریاد اعلام می دارند « .» کوراوغلو « یکی از رهبران قیام تاریخی اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم در آزربایجان است . خاطره از خود گذشتگی ها و مبارزات کورواغلو ، بر سر زبانها افتاده و در طی سه قرن سینه به سینه از نسلی به نسلی انتقال یافته است . » کوراوغلو « تاریخ آرزوها و آما آزادیخواهانه ملتهای شرق است . او با دلاوری ، آزادمنشی و آشتی ناپذیری بر علیه تجاوزگران به نبرد برخاست ؛ نبردی که منجر به شکست دشمن شد