وقتی که برگی رو زمین می افته,حس می کنم گریه ی بی صداشو
حس می کنم چی می گذره تو قلبش,وقتی می بینه مرگ لحظه هاشو
آخه منم یه برگ خشک و زردم,که بی صدا یه عمره گریه کردم
وقتی با چشمام می بینم که یک برگ,سیلی بیجا میخور...
..سایه..
تاریخ درج:
۹۲/۰۶/۳۱ - ۲۳:۵۷ 34 نظر , 2866
بازدید
چه فرقی دارد
تابستان یا پاییز
دردت به جانم
پیک های گمنام می گویند
در بلندای یکی از همین شب ها
عمیق ترین تنفس عشق
با غمزه ی نگاه تو
سیل اندوه را
از حافظه ی بی قرار
دور خواهد کرد
و در برهوت بی راه
راه را نشان خواهد داد.
...