مار گزیده از ...میترسد

با سلام جناب دکترمددی سالیان زیادیست که مردم بازیچه  شعارهای پوچ وبرنامه های عملی نشده ای که دیگر هیچ جذابییتی ندارد شده اند. کسانی که حرف مرحوم بهشتی را ابزار تبلیغ قرار دادند.از سادگی و احساسات ناب مردم میانه سود بردند.شهرت وقدرت خودرا سکوی پرتاب قرار دادند.با قولهای نخ نما شده آن صندلی راحت را تصاحب کردند.آقای دکترمددی کسانی که میدانستندمیانه ای ها افرادی وطن پرست وصادقند باوعده وعیدهای پوشالی آرا جمع کردند.وکسانی که خود را شیفته ی خدمت معرفی میکردند تشنه ی قدرت و ثروت ازآب درآمدند.درپیشگاه این مردم ازعدم توانایی خود در عملی کردن شعارهایشان عذری نخواستند. کسی نمیداندچرا. آقای دکتر :پیراهن شهامت وشجاعت راپوشیدندووجود بی کفایتشان را برماتحمیل کردند.میانه را مستحق پیشرفت وآبادانی دانستند وولی در خلاف آن(دانسته یا ندانسته)قدم برداشتند.پس به این مردم باید حق داد.تا سوال کنند که تضمین کاندیداها  چه میتواند باشد.این معماییست برای ماکه چه چیزیست در بهارستان که وکلای ما را اجبار به خواب وفراموشی میکند.آیا شما توان مقاومت در برابر آنرا دارید.چه فکری برای مقابله با آن دارید.مسندی که برای خدمت به میانه انتخابش کرده اید گذشته ی کسانی را خدشه دار کرده که مردم باخونشان اسم آنهارا  بر برگه ی آرا نوشته بودند.بامید روزی که میانه مردی از تبار مردان ووطن پرستان مردی را بدرقه کنندکه از جنس خودشان وبافکرشان  همنواست وآن چیزی نیست جز تلاش درجهت میانه ای آباد.