روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما... دختر
قلب تو گر چه واقعا پاک است
خواهرم خوشگلی خطرناک است
با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب
وقتی از خانه میزنی بیرون
مرد صد ساله میشود دل خون
متلک بشنوی تو از حالا
از جوان های بی سر و بی پا
آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
می دهد وعده های خوب و قشنگ
دیگری گویدت که جانی تو
گز شیرین اصفهانی تو
پیر مردی یواشکی از پشت
گوید این دخترک مرا هم کشت
نم نمک میروی ز راه به در
با همین گفته ها شوی خرتر
سادگی بعد از این نمی صرفه
من فدای چشات بشم حرفه!
سادگی هاتو یک کمی کم کن
تو خیابون حواستو جم کن!
جمع ما شد اگر که جم! به درک
یا که شد قافیه کلم! به درک
گیرهای سه پیچ را ول کن
خوشگلم فکر این اراذل کن
این جوان ها تمام ناجورند
آی ماهی! بیا همه تورند
پلویی میشوی به یک دوری
سی دی ات پخش میشود فوری
می شوی نقل محفل مردم
سبب عیش کامل مردم
آبرویت به باد خواهد رفت
نه یه خورده، زیاد خواهد رفت
کار من نیست تا کنم خواهر
امر معروف و نهی از منکر
قصد من نیست تا کنم کیفی
منتها چون که دیدمت حیفی
گفتم این را بپرسم ای زیبا
که اگر فکر شوهری حالا؟!
گر چه ناراحتی تو از دستم
من خودم کیس قابلی هستم!

خوشا این دل که ویلای توباشد
درونش ردی از پای تو باشد
درآور کفش و جورابت بفرما
به روی چشم ما جای تو باشد

دلم کرده هوایت نازنینم
فدای بوسه هایت نازنینم
تمام صورتت پنکیک پوش است
بگو بوسم کجایت نازنینم؟!

تو سبزی دائما ، زردی نداری
همیشه گرمی و سردی نداری
زنی و تا ابد در خصلت خویش
زبانم لال ، نامردی نداری

تو رو خوب میشناسم، در حد کافی
تو مثل چشمه ای شفاف و صافی
من و تو با همیم تا اون زمانی
که دنیا میره تو وقت اضافی
