فراموش کردم
رتبه کلی: 240


درباره من
خدایا...
دهانم را بو کن!
...ببین...
بوی سیب نمیدهد!
من دیگر حوایی ندارم که برایم سیب بچیند!
میدانی آدم بدون ِحوایش چقدر تنها میشود؟
میدانی محکوم بودن چقدر سخت است؟
وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی...؟
میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟
میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟
نمیدانی......
تو که هیچ وقت حوا نداشته ای!
ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را
این آدم را ببر پیش خودت...!
خسته ام از زندگی....
...دهانم را بو کن...
...ببین...
بوی سیب نمیدهد...
خسته ام خدایا....
حتی از............
غروب دریا (bagher )    

این روزها من خدای سکوت شده ام .......

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۲/۰۳ ساعت 11:40 بازدید کل: 2114 بازدید امروز: 224
 
;

کلیک کنید

 

خداوندا!

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری

شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن

وقتــــی میرفت گفتـــــــــــ :

تو را هـــــــــــــم میبرم...

پرسیــــدم کجــــــا؟؟!!

گفـتـــــــ از یادم.......!!!  

من غرورم را مدیون بارانم
باران را سپاس که پنهان کرد اشک هایم را
*باران را سپاس که آبرویم را خرید تا نفهمند آدم ها
که من از تنهایی نیست که قدم می زنم
من زیر باران رفتم تا که آسوده خاطر ببارم
بی آنکه بترسم از نگاه کسی....
به سلامتی باران که حفظ کرد غرورم را

وقتـ گیــج میشُدم
بـ ـلـَـمات پنــاه میبُـردم

امـــااز امــروز ِـ

کهَـلمـات خودشـاهم گیــــج شـُده انـد


 

چشمانم گریان است و دلم خون

دل من صاف است به زلالی آب

وچشمانم گریه می کنند مانند اسمان

دستانم خسته از پارو زدن

دیگر به چه امیدی زنده بمانم

وقتی در این دریای بیکران ساحلی پیدا نیست

آری

این دریای غم من است

غم های من پایان نخواهد یافت

... دلم شکســـت...

 غروب

خــدایا حــرفی نیــستـ فقــط یـه دعــا از تـه دل

هیــچــکس رو اونـــقـدر تنـــها نــکن که بــخواد

تنهـــاییـــشو بـا دنـــیای مـــجـازی پــر کــنهـ ....

برای آخرین بار ، ستاره ! دست نگهدار!

فرصت تازه می خوام ، قبل از خدا نگهدار!

در حق چشمای تو ، این دل خسته ، بد کرد!

دست نوازشت رو ، پس زد و ساده رد کرد!

یه وقت دیگه می خوام واسه دوباره ساختن!

این خواهش و رد نکن ، ای گل هستی من !

نگو خدا نگهدار ! ستاره ! دست نگهدار !

نذار که جون ببازه یه عاشق بی قرار!

کــــــــــاش روزهــــــــــــای دلتنگی ِ مـــــــــن

مثل ِ “دوست داشتن های” تو کوتاه می شد...

جرعه جرعه میدهی به خوردم زهر شیرین دروغ هایت را

غافل از اینکه آخر همین زهر میگیرد از تو تقاص سادگیم را
.

همیشه با کس دردُ دل کنید که دو چیز داشته باشد
یک "درد" دیگر "دل" !
غیر از این باشد به تو مخندد.

غروب

این روزها من خدای سکوت شده ام خفقان گرفته ام

تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود...

اینجا زمین است اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است

اینجا گم که میشوی بجای اینکه دنبالت بگردند فراموشت میکندد

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۲/۰۳ - ۱۱:۵۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
1 2 3 4


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)