فراموش کردم
رتبه کلی: 240


درباره من
خدایا...
دهانم را بو کن!
...ببین...
بوی سیب نمیدهد!
من دیگر حوایی ندارم که برایم سیب بچیند!
میدانی آدم بدون ِحوایش چقدر تنها میشود؟
میدانی محکوم بودن چقدر سخت است؟
وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی...؟
میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟
میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟
نمیدانی......
تو که هیچ وقت حوا نداشته ای!
ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را
این آدم را ببر پیش خودت...!
خسته ام از زندگی....
...دهانم را بو کن...
...ببین...
بوی سیب نمیدهد...
خسته ام خدایا....
حتی از............
غروب دریا (bagher )    

این روز ها ....

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۱۵ ساعت 23:47 بازدید کل: 1287 بازدید امروز: 154
 

این روزها

این روزها نیاز بیشتری دارم

به دوست داشتن

به دیده شدن

به اینکه من باشم و یک محبت عاشقانه

من باشم و آغوشی برای اشکهایم

من باشم و دستهایی که موهایم را نوازش کند

بگذار راحت بگویم

این روزها دلم  گوش شنوا  و چشم مشتاقت را

شدیدا نیازمند است...

تا بگویم برایش...

از غصه ها و درد های نگفته ام

از روزها و شب های پر حسرتم

این روزها....

به تو....

نیاز بیشتری دارم.

این روزها....

برایم سخت می گذرد.

ولی این سختی شیرین را دوست دارم

این روزها ....

فاصله ها را هم دوست دارم.

که پشت این همه فاصله تا این حد به من نزدیکی ...

"تو ادامه ی وجود منی"

دل من با تو آرام گرفت ...

این دلتنگی های گاه و بیگاهم را

را به حساب دل مشتاقم بگذار ...

من نمی دانم چه شد یا از کجا پیدا شدی،

فقط خوب کردی ادامه ی وجود من شدی ...

خوب کردی ...

ای تمام وجودم برایم تا همیشه بمان.

 

این مطلب توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۶/۱۶ - ۱۶:۲۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
5
1 2 3 4 5


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)