فراموش کردم
رتبه کلی: 240


درباره من
خدایا...
دهانم را بو کن!
...ببین...
بوی سیب نمیدهد!
من دیگر حوایی ندارم که برایم سیب بچیند!
میدانی آدم بدون ِحوایش چقدر تنها میشود؟
میدانی محکوم بودن چقدر سخت است؟
وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی...؟
میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟
میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟
نمیدانی......
تو که هیچ وقت حوا نداشته ای!
ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را
این آدم را ببر پیش خودت...!
خسته ام از زندگی....
...دهانم را بو کن...
...ببین...
بوی سیب نمیدهد...
خسته ام خدایا....
حتی از............
غروب دریا (bagher )    

حرفهایی دارم برای نگفتن...

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۶/۰۱ ساعت 16:41 بازدید کل: 244 بازدید امروز: 243
 
حرف‌هایی دارم برای نگفتن... حرف‌های زیادی دارم برای نگفتن... که روی سینه‌ام سنگینی می‌کنند و... آه... نه فریاد می‌شوند و از سینه بیرون می‌آیند، و نه اشک می‌شوند و از چشمانم می‌ریزند... بغض می‌شوند و راه نفسم را بند می‌آورند... بغضی که نه فرو می‌رود و نه می‌شکند... حرف‌هایی که به خودی خود تلخ نیستند ولی، مرا تلخ می‌کنند... لحظه هایم را، احساسم را و زبانم را... حرف‌هایی دارم برای نگفتن... حرف‌های زیادی دارم برای نگفتن...
حرف هایی برای نگفتن

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۶/۰۱ - ۱۶:۴۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)