فراموش کردم
رتبه کلی: 240


درباره من
خدایا...
دهانم را بو کن!
...ببین...
بوی سیب نمیدهد!
من دیگر حوایی ندارم که برایم سیب بچیند!
میدانی آدم بدون ِحوایش چقدر تنها میشود؟
میدانی محکوم بودن چقدر سخت است؟
وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی...؟
میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟
میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟
نمیدانی......
تو که هیچ وقت حوا نداشته ای!
ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را
این آدم را ببر پیش خودت...!
خسته ام از زندگی....
...دهانم را بو کن...
...ببین...
بوی سیب نمیدهد...
خسته ام خدایا....
حتی از............
غروب دریا (bagher )    

من . تنهایی . توهم

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۷/۱۷ ساعت 22:03 بازدید کل: 239 بازدید امروز: 236
 

حتی در دورترین نقطه دنیا هم که باشی
در دورترین فاصله از من
بازهم خاطره ات ، بوی آشنای عطرت ، شعرهایت و ....

تـــــــو را به من پیوند می دهد

من.تنهایی.توهم

 

برای دوست داشتنت محتاج دیدنت نیستم...
اگر چه نگاهت آرامم می کند
محتاج سخن گفتن با تو نیستم اگر چه صدایت دلم را می لرزاند
محتاج شانه به شانه ات بودن نیستماگر چه برای تکیه کردن ،
شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!
دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم
دوست دارم بدانی ،حتی اگر کنارم نباشی ...
باز هم ،نگاهت می کنم ...
صدایت را می شنوم ...به تو تکیه می کنم
همیشه با منی ،و همیشه با تو هستم،
هر جا که باشی!......

من.تنهایی.توهم

 

نه در آغوشت گرفته ام ،نه تو رابوسیده ام ..........
نه حتی موهایت را نوازش کرده ام...
اما .........
ببین چگونه برایت عاشقانه مینویسم

من.تنهایی.توهم

میتـــَرسم آنقـــدر دوستت بِدارم که خُدا هم شک کنَد
که آغاز عِشق از آدم و حوا بوده یا از مــا!

من.تنهایی.توهم

 

دوست داشتنت ،
تنها کار " عاقلانه ای " است که ...
.
.
.
.
.
از " دلم " بر می آید !!!

این مطلب توسط مهرداد نجفلوی ترکمانی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات