فراموش کردم
رتبه کلی: 430


درباره من
_______________________________
*دریای غم ساحل ندارد
*
* پارو بزن شاید رسیدی... *_____________________________
________DEAD LOCK________ (bahraam )    

مرد فقیر

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۰۶ ساعت 17:49 بازدید کل: 343 بازدید امروز: 104
 
 
 
 مرد فقیری بود که همسرش کره می ساخت و او آنرا به یکی از بقالی های شهر می فروخت 

آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویی می ساخت. 

مرد آنرا به یکی از بقالی های شهر می فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می خرید.

 روزی مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. 

هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد

 و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمی خرم،

 تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است.

مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و 

یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار می دادیم . 

                      یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه می گیریم!

 

 

                                         امتیاز یادتون نره

این مطلب توسط حامد رستمی کیا بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)