تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند .
ال چک داها بو قلبیمی ویران اله مکدن/
عشقونده منی هر گئجه گریان اله مکدن/
بیر یاره ویریبسان منه ای قامتی رعنا/
عاجزدی حکیملر منه درمان اله مکدن/
بیر درد قانان یوخدی منیم دردیمی قانسین/
یاندی جیگریم دردیمی پونهان اله مکدن
*********************************
گئدیرم اؤزگه یارین شمعینه پروانه اولام
سوگیمه لایق اولان دیلبره دیوانه اولام
بیلمدون قدریمی سن، چوخلی منه ظولم الدون
گئدیرم ای داش اورک من سنه بیگانه اولام
ایندی کی اوز چئویرین طالع فرزانه لیغیم
گئدیرم من می ایچم ساکینی میخانه اولام
منه لیلا گرک اولسون، نه گوزل سوملی یار
گئدیرم مجنونا تای عشقیده افسانه اولام
*********************************************
خیلی سخته اون که میگفت واسه چشات میمیره،
بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره، خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی،
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی، خیلی سخته که دلی رو با نگات وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی، سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره، ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره...
****************************************************
*کسی رو دوست داشته باشی ؛ نمی تونی تو چشماش زول بزنی ؛ نمی تونی دوری شو تحمل کنی ؛ نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری ؛ نمی تونی بهش بگی چقدر به اون نیاز داری ؛ واسه همینه که عاشقا دیوونه آدم ها به هم گل می دهند ، چون معنای حقیقی عشق در گل ها نهفته است ؛ کسی که بکوشد صاحب گلی شود؛ زیبایی پژمردن اش را هم خواهد دید؛ اما اگر به همین بسنده کند که گلی را در دشتی بنگرد ، همواره با او خواهد ماند؛ چون آن گل با عصر هنگام ، با غروب خورشید ، با بوی زمین خیس و با ابرهای افق می میرد