حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون می زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدی که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنی ما از نظر مامانمون کثافتی بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جوری چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوی پاوه کل هیکلمونو غربال گری میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسری به کله مون، یه یقه اسکی هم روی همش.
بعد از شدت کوفتگی و خستگی بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
مطالبی که شما گفتید
مادر هااز مادر بزرگ ها تعریف می کنند
مگه شماچندسالته که اینارو تجربه کردی
باران محسنی: صرفا جهت خنده بود
سعید....: میکردی
باران محسنی: ادم خنده اش میگیره
حلا منم یه چیزی گفتم شما......
بعضی پسرا پاچه خوار...
بعضی دخترام بی بندو بار......
خیلیام که هر رو آلبوم تازه از عکساشون میدن بیرون
دل نبند...
دل بستی دل بِکن...
ناراحتش کنی بلاک میشی به همین راحتی...
دو روز نباشی غریبه ها جاتو پر میکنن...
مخاطب خاص زیاده! کافیه نباشی فقط...
اینجا همه بی وفان مثل تورو زیاد دارن...
لزومی نداره فقط با تو باشن....
هر روز ادم های جدید هم صحبت جدید...
چرا باید با یه قدیمی صحبت کنن؟؟؟؟...
به اسم داداشی و ابجی خیلی ها از کنارت بردن...
اینجا تو تنها نیستی که! همه ادعا دارن...
همه میخوان ادا عاشقا و با معرفتا درارن...
اینجا قبرستونه عشقه دنبال عاشقی نگرد
اونی ک واسه توقلب میفرسته؛تو پی وی واسه یکی دیگ دوست دارم میفرسته...
بفهم اینجا مجازیه مجازی