فراموش کردم
ثبتنام
لطفا تایپ کنید...
صفحه اصلی
انجمن ها
تبلیغات
اعضا
تصاویر
کلیپ ها
صوتی
گزارش تخلف
حمایت مالی
ثبت نام
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
رتبه کلی:
7727
دوستان من(7)
ılı پیرایش حمید ılı
امیرزمانی*
کمیل میانه
raha tehranchi
فروشگاه L E D
اliilil TI AMOililili
*شقایق*
درباره من
صحابی
(
bardiya1
)
ارسال پیام به ایشان
خانه
مطالب(13)
دوستان (7)
گالری تصاویر (0)
کلیپها (0)
نظرسنجی (0)
در مملکتی که ارزش زن به زیبایی... و ارزش مرد به دارایی اش است... دنبال اندیشه و انسانیت نگرد...!!
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۲ - ۲۳:۵۸
( 0
نظر
, 337
بازدید
)
از روی کینــه نیــست ؛ اگــر خنجــر بــه سینــه ات می زننــد ! ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو ، دل مـــی برند ... !!!
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۲ - ۲۳:۵۶
( 0
نظر
, 190
بازدید
)
کوچه ها را بلد شدم رنگهای چراغ راهنما جدول ضرب دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم اما گاهی میان آدمها گم میشوم آدم ها را بلد نیستم.!
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۲ - ۲۳:۵۰
( 0
نظر
, 271
بازدید
)
مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۲ - ۲۳:۴۵
( 0
نظر
, 197
بازدید
)
به بزرگی گفتم زندگی چند بخش است ؟ گفت : دو بخش ، کودکی و پیری ، گفتم : پس جوانی چه شد ؟ گفت : با بی وفایی ساخت با عاشقی سوخت و با جدایی مرد .
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۲ - ۲۳:۳۷
( 0
نظر
, 255
بازدید
)
ای کاش میشد اشک را اهسته در لبخند پنهان کنم تا دلش غمگین نگردد هرکس با ما نشست…
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۰۶ - ۱۴:۰۶
( 0
نظر
, 192
بازدید
)
بهترین مترجم کسی است که: سکوت دیگران را ترجمه کند! شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین باشد…
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۰۶ - ۱۴:۰۳
( 0
نظر
, 379
بازدید
)
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده ی خد
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۰۵ - ۱۸:۵۵
( 0
نظر
, 244
بازدید
)
سیگارشو روشن کرد، گفتم: این روزا خیلی تو فکری. گفت:می کشی؟ گفتم: نه با دود میونه ی خوبی ندارم. گفت: می خوام برگردم ،گفتم: به کجا؟ ازکجا؟ گفت: به خودم. چیزی نگفتم، گفت: این مدت خیلی درگیر بودم ،ازخیلی چیزها غافل بودم، گفتم: درگیرچی؟ غافل از چی؟
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۰۵ - ۱۸:۵۲
( 0
نظر
, 196
بازدید
)
بچه که بودیم بستنیمان را گاز می زدند قیامت به پا می کردیم! چه بیهوده بزرگ شدیم... روحمان را گاز میزنند می خندیم!
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۰۵ - ۱۶:۲۶
( 0
نظر
, 188
بازدید
)
1
2
بعدی
آخرین
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.
ir
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (0)
آرشیو مطالب
بهمن ۹۱
صبر کنید...