باروانان(Barvanan):
این واژه به صورتهای تل بار ،بارواناکا ، بیت بارا، بیت باروا، بارواتا، پات ,بان , بروانان،باروی،بارتا،بوری ، ور ، بارناکا و ورکا در منابع مختلف ثبت شده است.
واژه باروانان یا بروانان از نظر لغوی از قسمتهای بر یا بار +وان+ان تشکیل شده است. بار در زبان فارسی دارای معانی مختلفی می باشد . در یک حالت بار به معنی قلعه و بارو می باشد و در این حالت شکل تغییر یافته واژه ور(Var) می باشد. در تحول فارسی باستان حرف ب (B) تغییر یافته حرف و (V) می باشد. بایستی به این نکته توجه نمود که حرف و (V) در زبان فارسی باستان وجود نداشته و تلفظ آن بصورت ا‘(OU) بوده است. . بار در زبان ترکی نیز به معنی دفاع کردن و حفاظت کردن و حمایت کردن آمده است.
بیتی از شاهنامه :
به دهلیز او رستم آواز داد که: خواب تو خوش باد و گردانت شاد
بخفتی تو بر گاه و بیژن به چاه مگر باره دیدی از آهن به راه
یا
به تنگی نداد ایچ سهراب دل فرود آمد از باره شاداب دل
در ابیات فوق باره به معنی بارو و دیوار به کار رفته است.
بار به معنی دستوری در آمدن به نزد پادشاهان است. واژه همتای آن در زبان پهلوی هندمانیه handemanihe بوده است ، ریختی مصدری از هندمان handeman به معنی بار و حضور است.در پهلوی بارسالار و پرده دار نیز هندمانگر handemagar خوانده می شده است (نامه باستان-جلال الدین کزازی-ج 2 –ص169). بدین منوال در کاخها و تالارهای پادشاهان محل اجتماع سفرا و مهمانان بار نامیده می شود و در این معنی بار در واژه بارگاه نیز وجود دارد.
در شاهنامه فردوسی در بخش مربوط به پادشاهی نوذر :
به تخت منوچهر بر، بار داد بخواند انجمن را و دینار داد.
بر این بر نیامد بسی روزگار که بیدادگر شد سر شهریار.
در بیت فوق بار به معنی پذیرفتن مهمانان در بارگاه قصر می باشد.
همچنین این واژه چنانچه بصورت باره به کار رود معنی اسب و مرکب را می دهد در چند بیتی از شاهنامه چنین آمده است :
بر آن باره خسروی بر نشست کمر بست و بگرفت گرزش به دست.
یا
پیاده- بدو گفت: چون آمدی که بی باره و رهنمون آمدی
که منظور از باره اسب می باشد.
.
یکی از خدایان آریایی ورونه یا وارونا نام دارد. با توجه به قاعده تبدیل و به ب نام خدای آریاییان به باروانا نیز قابل تفسیر است. یک صفحه مفرغی که در کوهدشت لرستان به دست آمده است و سه شکل آسمانی بر روی آن نقش شده است. دو شکل که در قسمت فوقانی این صفحه یعنی قسمتی که تشکیل آسمان را می دهد نقش شده احتمالا همان میترا یا مهر و وارونا هستند. مهر یا میترا با گاومیش که سمبل عالم لایتنهاهی است و وارونا(باروانا) با آتشکده چهارگوش و کوچک خود دیده میشود. در پایین این منظره فضا قرار دارد که بر آن ایندرا و ودیک ماروتاس خدای قدرت توفان و جنگ دیده میشود. وجود تصویر آتشکده باروانا در روی یک لوح مربوط به زاگرس جنوبی بسیار می تواند با اهمیت باشد.
زمانی که بار به معنی دفاع کردن و نگهبان به کار رود معادل پات و پاد و بان در زبان پارسی دوره اشکانی خواهد بود.
واژه وان به معنی استخر ، چشمه و برکه بوده و دریاچه وان در ترکیه و چشمه هایی بنام ششوان به معنی شش چشمه می باشد. پسوند (ان) در زبان فارسی علامت جمع بوده و در زبان ترکی بیان کننده جا و مکان،کثرت و محل اجتماع می باشد.
با توضیحات بالا می توان معانی مختلفی را برای واژه باروانان ارائه نمود. معانی مختلف این واژه باعث ایجاد نامها و تفاسیر گوناگون در خصوص نام شهر باروانان شده است. نام این شهر در دوره های مختلف تاریخی و در منابع تاریخی بصورت بارا،باروانا،هند مان، شیز، فرااسپه ،ورا ،آتورپارت ،آذرگشسب و ورکا یاد شده است.
بنابراین معنی لغوی باروانان ،مکان دژها و دریاچه ها(برکه ها) و محل اجتماع خواهد بود. احتمالا نام اولیه این منطقه بارا بوده و در دوره ای که در بالای دژ استخری(وان)ساخته شده نام این دژ بصورت باروانا در آمده است.
معانی دیگری نیز برای بار ذکر شده است که عبارتند از بلندی و پشته ، میوه و ثمر ، رنج و زحمت ، بار و دفعه ، کنار و ساحل و محوطه و ملک
بارا در اوستا
با توجه به تعلق تاریخی این شهر باستانی به دوره دین زرتشت و آتشکده آتورباد و آتشکده آذرگشسب به طور قطع بایستی سرنخهای تاریخی آن را در اوستا جستجو نمود. در وندیداد بارا کشور ایرانیان اولیه است که بنام آیرانویج نیز نامیده شده است. شروع ساخت این شهر به جمشید پادشاه اسطوره ای ایران نسبت داده میشود. در اوستا ور یا باروی (Barvi) به معنی دژ زیر زمینی است که توسط جمشید شاه اسطوره ای ایران برای نجات بشر از طوفان مرکوسان (طوفان برف و یخ) ساخته شده است. توضیحات کامل ور (Var) جمشید را در مبحث ایرانویچ آورده شده است. در گاثه های اوستا که از نخستین بخشهای اوستا و منسوب به خود زرتشت میباشد از سرزمین بوری(باری) به عنوان وطن اژی دهاک یاد شده است که بسیاری از مورخان به دلیل عدم یافتن محل جغرافیایی آن را بابل دانسته اند که احتمالا معادل بابیلوی کشور همسایه بارا می باشد .
بارا خانه گرکها به روایت عیلامیان
شیلهاک اینشوشیناک در حدود 1151-1165 قبل از میلاد برادر کوتیر ناخونته بزرگترین فرمانروای عیلام بوده و روزگار پادشاهی وی منتهای دستاوردهای سیاسی عیلام بوده است.کتیبه ای که در اواخر پادشاهی او نوشته شده است پاره ای از فتوحات او را در منتها الیه شمال آشور مشخص می نماید.
نگارنده کتیبه عیلامی هشت گروه از شهرهای متصرف شده را ذکر کرده و در گروه ششم از این اسامی که مشخص می کند به سرزمین کاسیها رسیده اند به بیت باری ختم می شود.آنها از بیت باری به عنوان خانه گرگها یاد نموده اند.
بارا در منابع آشوری
آشور ناسیراپال به سال 881 ق.م از قلع وقمع چند کشور کوچک زاموایی خبر می دهد که تل بارا در آن قرارداشته است.
در لشکر کشیهای سمرامیس ملکه آشور و تیگلت پیلسر دوم و سارگون دوم ، نمرود و اسرحدون به کرات از باروانان یاد شده است.
سارگون دوم در حمله خود به سرزمین های مادی به کشور ذیکیرتو محل حکومت دیااکو رسیده و در آنجا از دژ باروانا یاد نموده است.
آسر حدون آخرین پادشاه آشور زمانی که ماد قدرت گرفت و هوخشتره قیام نمود در نوشته ای محل قیام را بارناکا(باروناکا) معرفی می نماید : بارناکا دشمن حیله گر وساکنان تیلآشوری که نامش در دهان مردم مخرانو پیتانو « پادیر » است را پایمال کردم . در اشاره آسرحدون بارناکا همان باروناکای کتیبه های آشوری و پیتانو همان پادیر مشهور در کتیبه هاست. و احتمالا منظور از تیل آشوری، تل آشوری است که تل باروانا را بصورت نام آشوری یاد نموده است.
بارا در منابع اورارتویی
اورارتوییان نیز در دوره پادشاهی آرگیشتی اول و ساردوری در قرن هشتم ق.م چندین بار به ماننا و ماد حمله و از کشور بارواتا(Baruta) نام برده اند که (تا )پسوند مکان اورارتویی بخش دوم باروتا می باشد . همچنین ایشان از کشور بابیلو در نزدیکی کشور باروتا نام برده اند که احتمالا در سمت غربی بارا قرار داشته است.
باروی در منابع هخامنشی
با توجه به اینکه از نظر آشوریان این منطقه معادل کشور ذکیرتو می باشد بنابراین میتوان به قطع استنباط رد که قیام فرورتیش ساگارتی در این محل وقوع یافته است . برخی از مورخان و محققان گئوماته را مغ مادی دانسته اند که برای احیای حکومت مادها قیام نمود . در کتیبه بیستون در خصوص ترجمه واژه پیشیاهواده محل قیام گئومات تعابیر مختلفی ارائه شده است. محققان این واژه را میهن نیاکان یا الواح بارو و بایگانی نوشته ها تعبیر می کنند و در ترجمه آرامی به شکل بارتا نگاشته شده است که به احتمال ضعیف شاید دژ بارا باشد. بارتای مذکور در کتیبه بیستون مشابه بارواتای اورارتویی است. بسیاری از محققان خط و هنر هخامنشی را تقلیدی از اورارتویی می دانند .
در ترجمه ایلامی نیز پیشیا هواده الواح بارو ذکر شده که آن نیز اسم باروی را در خود دارد. ایلامیان باروی را می شناخته اند و در قرن دوازده قبل از میلاد به این منطقه لشکر کشی و این ناحیه را میهن کوتیان و کاسیان نامیده و از تل باری به عنوان خانه گرگها یاد نموده اند.
باروی در منابع اسلامی
استخری مورخ اسلامی قرن سوم هجری قمری در کتاب ممالک المسالک از بروانان به عنوان یکی از شهرهای مهم آذربایجان نام می برد . همچنین در تاریخ طبری ورکا و کوس زادگاه حضرت ابراهیم معرفی شده است.ورکا همان کلمه ور است که پسوند مکان (کا) به آن اضافه شده است.
باروی در منابع یونانی
یونانیان با ورود خود به ایران که با هجوم اسکندر همراه بود به غیر از آذربایجان همه بخشهای ایران را تصرف نمودند. به گفته مورخان یونانی در آن زمان حاکم آذربایجان شخصی بنام آتروپات بود که اسکندر او را در مقام خود ابقا نمود. پولی نیوس مورخ رومی به محل تولد زرتشت اشاره می کند که در پروکونه سوس می زیسته است .
پروکونه- بروکونه یا باروکانه از دو قسمت بارو + کانه تشکیل شده که قسمت دوم پسوند مکان کردی (آشوری)میباشد و سوس احتمالا کوس به معنی قوم کاس و ترکیب عبارت باروکانه کوس به معنی باروی کاسی می باشد. کتسیاس از بارکانیا نام برده و محل آن را در ماد ذکر کرده است.بارکانیا از وارکانای پارسی باستان مشتق شده است.در اوستا هرکانا(بارکانا) سرزمین گرگها نامیده شده است. دیودور سیسیلی نیز در کتاب کتابخانه تاریخی از قول گتزیاس از سرزمین های تصرف شده به دست نینوس آشوری به نام بارکانیان اشاره نموده است. گزنفون در کوروشنامه خود مکرر از هرکانه نام برده و مکان آن را در غرب ایران و ماد تعیین می کند.لشکریان هرکانه(بارکانیا)از دسته سربازان کوروش در جنگهای مختلف بوده اند.گئوباروا فرمانده سپاهیان کوروش در فتح بابل و سرکرده سربازان گوتی احتمالا از این ناحیه بوده و اسم او باروا را در خود دارد. به گفته نیکولای دمشقی شخصی به نام ارتسیر در عهد آستیاک ساتراپ هرکانه بوده و بعدها جزو نزدیکان کمبوجیه دوم در آمده است.