فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 869


درباره من

بلوغ حضرت شمس تبریزی:

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۷/۲۵ ساعت 17:03 بازدید کل: 365 بازدید امروز: 172
 

دوران نوجوانی و برزخ کودکی و بلوغ شمس نيز دوره‌ای بحرانی بوده است.

شمس در نوجوانی، يک دوره سی چهل روزه‌ی بی‌اشتهايی شديد را می‌گذراند. از خواب و خوراک می‌افتد. هرگاه به وی پيشنهاد غذا خوردن می‌شود، او از تمکين سر باز می‌زند. جهان تعبدش واژگون می‌شود. تب حقيقت و تشنگی کشف رازها سراپای وجود او را فرا می‌گيرد. ترديد دلش را می‌شکافد و از خواب و خوراک بازش می‌دارد.

شمس از اين تب فلسفی و بحران فکری دوره‌ی نوجوانی خود به عنوان «اين عشق»، عشقی که از خواب و خوراک باز می‌دارد و نوجوان را به اعتصاب غذايی برمی‌گمارد، و او را به عناد با خود و لجبازی با ديگران برمی‌انگيزد ياد می‌کند.

ليکن می‌بيند که با اين وصف در محفل اهل دل هنوز وی را به جد نمی‌گيرند و با وجود درگيری در لهيب چنين عشق سوزانی، آواز درمی‌دهند که:
«هنوز خام است! به گوشه‌ای رها کن تا بر خود بسوزد. (پخته گردد).»

شمس را از نوجوانی به زنبيل‌بافی عارف -ابوبکر سله‌باف تبريزی- در زادگاهش تبريز می‌سپارند. شمس از او چيزهای فراوانی ياد می‌گيرد. ليکن به مقامی می‌رسد که درمی‌يابد ابوبکر سله‌باف نيز ديگر از تربيت او عاجز است.

او بايد پرورشگری بزرگتر را برای خود بيابد و از اين رو به سير و سفر می‌پردازد. و در پی گمشده‌ی خود همچنان شهر به شهر می‌گردد.

شمس‌الحق والدين، محمد ابن علی ابن ملک‌داد تبريزی را در شهر تبريز پيران طريقت «کامل تبريزي» خواندندی. و جماعت مسافران اهل دل، او را «پرنده» گفتندی جهت بی‌قراريی که داشت...

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۸/۱۶ - ۱۸:۳۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)