فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4117


درباره من
مهربون بی حوصله و بی خیال
استاد زبان انگلیسی در کشور ترکیه هستم
در بازیگری و در فیلم موحتشم یوز ییل بازیگری کردم
من مادرم اهل ترکیه استانبول هسش ومن دورگه هستم
پدرم هم مدیر یک شرکت تجاری هسش در ایران ترکیه ازبکستان روسیه و آلمان فعالیت زیادی دارد
همچنین من و یکی از دوستام که از بچگی باهم بزرگ شدیم بنام آتوسا که هردو در زبان های مختلفی میتوانیم مکالمه کنیم
البته میشه گفت تسلط کامل داریم به فرانسه و اسپانیا و...
باآتوسا رزمی کار کرده ایم در رشته کنکفوآ و من دررشته
تکواندو که خودم 9مدال طلا دارم و 2 تا نقره
ما دوتا دوست،
بسیار اهل علم ،کنجکاو و پرانرژی هستیم
آیداشریعت زاده (behimankan )    

حقیقت تلخ و ضدحالی زدن کنایه ای عاشقانه

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۰۸ ساعت 23:56 بازدید کل: 237 بازدید امروز: 225
 

شاید راه را عوضی برم

ولی هیوقت با یه عوضی راه نمیرم

***

***

آنقدر پیش این و آن از خوبی هایت تعریف کرده بودم
 
که وقتی سراغت را می گیرند …
 
شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت

***

*

*

 

آن یاری که اشنای خود کرد مرا

بیگانه شد آنچنان که نشناخت مرا

در بازی عشق من نبردم اورا

او برد مرا و رایگان باخت مرا

*

*

 

*دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √

غــــم . . . ؟ حــاضــر √

درد . . . ؟ حــاضــر √
تنهایی . . . ؟ حــاضــر √

عــشــق . . . ؟غایب

بلنـــــــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــــــق . . . ؟ غایب

باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ؟ ؟ ! ! !

غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــــــــدیست کــه گذشتـــــــــه ،

اخــــــــــراجش میــــــــــــــکنم.هم خودش وهم خاطراتش را .

چشم گریانم

***

***

بغض


از دور دیدمش...
.
نه اینکه بغض کنم...
نه!!
.
.
فقط از دور ،
هزار سال پیر شدم...

*

*

 

سخته واقعا

 

 

 

دوست داشتن کسی که تو رو دوست نداره

 

 

 

مثل بغل کردن کاکتوس میمونه....

 

 

 

هر چی محکم تر بغل کنی بیشتر اسیب میبینی....

 

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید

 


و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و

 


به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ ، حس کنی هنوزم دوسش داری

 


چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش

 


همه وجودت له شده ….

 


چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی

 


اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی

 


چه قدر سخته وقتی

 


پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی

 


تا نفهمه هنوزم دوسش داری …….

 

  خیلی سخته دلت هوای یه نفرو بکنه

 

    ولی نتونی بگی

 

  خیلی سخته دلت بخواد صداشو بشنوی

 

  ولی نتونی بهش زنگ بزنی

 


چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی

 


و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب

 

 

 

بگی : گل من باغچه نو مبارک

***

***

 

*

هیـــ ـچ نبَـ ــود . . .

آدمـــش  کــردم
. . .

بــ ـاتَعــریــف هــ ـاَی  مـَن شَخصـ ــیت پیــدا َکـ ــرد

غـُـرورش را مَـدیـ ــون  مـَـن اســت
. . .

زیــ ـاد مَغـ ـرور شـُ ـد
. . .

زیــ ـاد از خـ ـوبـ ـ هـ ـای نـَـداشـ ــتــه اش بــَ ـرایــش گــُفـ ــتم

بـــاور َکـ ــرد و مــَـرا ُکــوچَک دیـ ـد و َ

رَفتـــ ـــ ــ ـ ....

*

دلم

*

تنهایی ینی

چه لحظه درد آوری ....

وقتی میپرسه:


خوبی؟


اشک تو چشات جمع میشه......


...پنج خط تایپ میکنی ..........


ولی به جای send ..


همه رو پاک میکنی و اجبارا مینویسی:

خوبم مرسی تو خوبی؟

**

**

 

هیچکس نفهمید زلیخا مرد بود...

 

 

 

میدانی چرااا؟؟؟؟

 

 

 

مردانگی میخواهد برای ماندن  به پای عشقی که مدام تو را پس میزند.....

 

*

 

*

 

 

می گویند :عشق آن است که به او نرسی !

 

و من می دانم چرا ؟!

 

زیرا در روزگار من......... کسی نیست

 

که زنانه عاشق شود 

 

و مردانه بایستد...

 

*

 

*

 

انقدر مرا سرد کرد...

از خودش.... از عشق....

که حالا به جای دلبستن ... یخ بستم....

آهااااای!!!

روی احساسم پا نگذارید...

لیز می خورید.....

 

*

 

*

 

 

 

 

*

*

 

نمی بخشمت بخاطر تمام خند ه هایی که از صورتم گرفتی

بخاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی

 

نمی بخشمت بخاطر دلی که برایم شکستی

 

بخاطر احساسی که برایم پر پر کردی

 

نمی بخشمت بخاطر زخمی که با خیانت بر وجودم

 

تا ابد نشاندی.....

 

                        نمی بخشمت.....

سلام ای ناله ی بارون

*

*

 چیچک

*دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √

غــــم . . . ؟ حــاضــر √

درد . . . ؟ حــاضــر √
تنهایی . . . ؟ حــاضــر √

عــشــق . . . ؟غایب

بلنـــــــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــــــق . . . ؟ غایب

باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ؟ ؟ ! ! !

غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــــــــدیست کــه گذشتـــــــــه ،

اخــــــــــراجش میــــــــــــــکنم.هم خودش وهم خاطراتش را .

بغض کردم

 *

*

میدونی که میخواستمت ولی نخواستی من روتو

سخته واست باور کنی که نمیتونم با تو باشم

میدونی که نمیتونم تا جون دارم با تو باشم

کلافه ام از دست تو نمیدونی چی میکشم

بسه دیگه سر کاریم

بهتره که تنها باشم

فقط دلت با من که نیست

تا حالا بازیچت بودم

حیف روزهایی که من پا به پا دنبالت بودم

بسه دیگه خامت شدم واسه رفیقی مثل تو

میدونی که میخواستمت ولی نخواستی من رو تو

دیوونه چشات بودم عاشق اون نگات بودم

ولی فریب بود اون نگات کاشکی زود میفهمیدم

دوزدکی عاشقم بودی دورغکی با من بودی

نمیخورم فریبت رو

برو برو برو برو

روی هر سینه سری تکیه کنه وقت وداع

سر من وقت وداع تکیه به دیوار میکنه

رویه هر لبی لبی باشه موقع عنچه شدن

لب من خوشی رو باز از رو خودش پاک میکنه

باران

**

*

مخاطب های امروزی را هرچه قدر خاص تر کنی،

بی خاصیت تر میشوند...

چیچکلر

این مطلب توسط بیوک محمودی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۱/۰۹ - ۲۳:۲۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)