فراموش کردم
رتبه کلی: 389


درباره من
آخرشب بود
مست وخراب ازکوچه ای میگذشتم
ناگهان دورو برم پر از گرگ های ناشناس شد
سردسته ی آنها جلو آمد
سربالا آوردم و دیدم او همان است که به یادش مست کرده ام
نیش خندی زدم و گفتم : بزن... زد....
باورم نمیشد
.
.
.
او همان بره ای بود که خودم گرگش کرده بودم...



احمدنوری (belak---city )    
   
عنوان: اسپارتاكوس
اسپارتاكوس
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 399 بازدید امروز: 113
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)