فراموش کردم
رتبه کلی: 5052


درباره من
من بنیامین نوری ازmrking.irهستم
کی؟mrking.ir
چی؟mrking.ir
کجا؟mrking.ir
کدوم سایت؟mrking.ir



img src="http://www.miyanali.com/usr/benyamin78117/image.jpg?1376294160"
silent boy (benyamin78117 )    

داستان زیبای پسرک وخدمتکار:

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۴/۲۱ ساعت 14:21 بازدید کل: 146 بازدید امروز: 113
 

--در روزگاری که بستنی با شکلات به گرانی امروز نبود ، پسر ساله‌ای وارد قهوه فروشی هتلی شد و پشت میزی نشست . خدمتکار برای سفارش گرفتن سراغش رفت .

پسر پرسید : بستنی با شکلات چند است؟

خدمتکار گفت : سنت

پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید : بستنی خالی چند است ؟

خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده‌ای بیرون قهوه فروشی منتظر خالی شدن میز ایستاده بودند ، با بی‌حوصلگی گفت : سنت

پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت :

برای من یک بستنی بیاورید .

خدمتکار یک بستنی آورد و صورت‌حساب را نیز روی میز گذاشت و رفت . پسر بستنی را تمام کرد ، صورت‌حساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت . هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت ، گریه‌اش گرفت . پسر بچه روی میز در کنار بشقاب خالی ، سنت برای او انعام گذاشته بود !

این مطلب توسط محمد.حسینی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)