عکس تلخی دارم که نمی دانم رسانه ای پیدا خواهد شد تا آن را کنار مطلبم چاپ کند یا نه؟ عکسی از دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد است . یکی از هزاران صحنه ای که در سفرهای استانی ایشان رخ می داد . مردی با دکمه های باز پیراهن روی ماشین رییس جمهور نشسته و محافظین رییس جمهور که در صورتشان استیصال مو ج می زند نمی دانند کدام طرف را بپایند! این عکس را نمی توانم به فرزندم نشان بدهم و بگویم این جلوه ای از مردم داری مسئولین است. مطمئنم او خواهد خندید.
چه بسیار دوست داشتیم وقتی رییس جمهور به استانی می رفت و یا می رود مردم در دو سوی خیابان بایستند و برای او پرچم ایران تکان بدهند و شعار منظم سر دهند. نه آن که شاهد هجوم هولناک آنان و هزاران خطر برای میهمان و میزبانان باشیم.متاسفانه صداو سیما نیز با مونتاژ احساسی این صحنه ها و استفاده از تعابیری نظیر « استقبال پرشور و حماسی » تنور این کار را گرم تر می کند.
جامعه شناسان در تبیین واژه ی پوپولیسم انشقاق نظر دارند. نمی توان آن را یک مفهوم صرفا مذموم و یا صرفاً ممدوح دانست. جلوه هایی از آن که عبارت باشد از نزدیک شدن به طبقات فرودستی مردم، استفاده از واژگان قابل فهم توده های محروم جامعه و... بخش های ممدوح پوپولیست است و در سوی دیگر البته دهها دهانه ی ناهنجار وجود دارد که سیاستمدار پوپولیست را در خود می مکد و فرو می برد.نکته اینجاست که سیاستمداران پوپولیست به شهادت تاریخ بلافاصله بعد از حذف از صحنه ی سیاست توسط همان توده های مردمی محکوم می شوند!
اینک سفر اول رییس جمهور جدید شکل گرفت و ایشان به خوزستان رفت. اما باز هم همان صحنه ها و همان هجوم ها و همان شکل بی شکل قبلی.
حالا مگر چه می شود اگر رییس جمهور از فرودگاه مستقیما به استانداری برود و از مردم نیز دعوت شود در دومین روز سفر وی به هر استان در ورزشگاه شهر جمع شوند و برای او ابراز احساسات نموده و به سخنانش گوش دهند؟ این گونه دیگر هیچ عکاسی موفق به گرفتن صحنه هایی نظیر عکس مورد اشاره ی من نخواهد شد. هیچ اداره و مدرسه و دانشگاهی نیز تعطیل نخواهد شد.