فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2742


درباره من
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من،
من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید ،
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گر چه در حسرت گندم پوسید ،
من خودم بودم و هر پنجره ای که به سر سبز ترین نقطه ی بودن وا بود و خدا می داند سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود
من نه عاشق بودم و نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید...
بیتا*راد (bita-rad )    

مجنون

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۲/۱۹ ساعت 20:19 بازدید کل: 964 بازدید امروز: 145
 

یک شبی مجنون نمازش را شکست.....بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مسته مستش کرده بود.....فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب در گاه او.....پر شد زليلا دل پر آه او

گفت: یارب از چه خوارم کرده ای؟.....بر صلیب عشق دارم کرده ای؟

جام ليلا به دستم داده ای.....واندر اين بازی شكستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی.....دردم از ليلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق ،دلخونم نکن.....من که مجنونم ، تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم.....این تو و لیلای تو...، من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم.....در رگت پیدا وپنهانت منم

سالها با جور لیلا ساختی.....من کنارت بودم ونشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم.....صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد.....گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت......غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی.....ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی.....در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود.....درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهم باش تا شاهت کنم.....صد چو لیلا کشته در راهت کنم.

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۳/۰۷ - ۰۱:۰۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)