فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2742


درباره من
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من،
من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید ،
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گر چه در حسرت گندم پوسید ،
من خودم بودم و هر پنجره ای که به سر سبز ترین نقطه ی بودن وا بود و خدا می داند سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود
من نه عاشق بودم و نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید...
بیتا*راد (bita-rad )    

سهراب

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۳/۰۲ ساعت 22:41 بازدید کل: 572 بازدید امروز: 106
 

              

با توام ای سهراب

ای به پاکی چون آب

یادته گفتی به من

" تا شقایق هست زندگی باید کرد"

نیستی سهراب که ببینی شقایق هم مرد

دیگه به چی دل خوش بکنم؟


یادته گقتی بهم

" به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیاید که مبادا ترکی بردارد چینی نازک تنهایی من.."

آمدم... آهسته...

نرم تر از پر قو

خسته ازدوری راه

خسته و چشم به راه

یادته گفتی به من

" عاشقی یعنی دچار"

فکر کنم شدم دچار...

تو خودت گفتی ...

" چه تنهاست ماهی ، اگه دچار دریا باشه"

آره تنها باشه

یار غمها باشه

یادته گفتی به من

" گاهگاهی قفسی می سازم می فروشم به شما تا با آواز شقایق که در آن زندانیست دل تنهائیتان تازه شود...

دیگه حتی اون شقایق اسیر قفسه

سهراب...!

ساحل یک نفسه

نیست که باز تازه کنه

این دل تنهای منو

پس کجاست اون قفس شقایقت؟؟؟

منو با خودت ببر با قایقت

راست می گفتی...

"کاش مردم دانه های دلشون پیدا بود"

آره

کاشکی دلشون شیدا بود

من به دنبال یه چیز بهترینم سهراب...

تو خودت گفتی بهم

" بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه ی عشق تر است....

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up5/75069493532557110513.jpg

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۳/۰۳ - ۱۹:۰۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)