فراموش کردم
رتبه کلی: 810


درباره من
رضا- محمدی** (boyr )    

اشعاری درباره ی حضرت علی(ع)....

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۰۵ ساعت 09:35 بازدید کل: 126 بازدید امروز: 77
 

علی (ع)

 

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود

دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او

صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

خونش نصیب دامن محراب کوفه شد

آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود

یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید

اشک شبش به غربت روزش گواه بود

دستش برای مردم دنیا نمک نداشت

عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود

هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب

حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود

مولا پس از شهادت زهرا غریب شد

زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود

وقتی که از محاسن او می‌چکید خون

عباس را به صورت بابا نگاه بود

«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون

رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود.

شهادت حضرت علی

این مطلب توسط حامد رستمی کیا بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
سرعت گیر(shabbu1 )
۹۲/۰۵/۰۵ - 09:36
وستا آسایش(vasta )
۹۲/۰۵/۰۷ - 18:23
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت

عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود

1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)