|
علیرضا رستمی کیا
(bulut )
آلبوم:
مذهبی
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
92 بازدید امروز: 92
توضیحات:
روزی عزرائیل نزد موسی علیهالسلام آمد، موسی علیهالسلام پرسید: «برای زیارتم آمدهای یا برای قبض روحم؟»
عزرائیل: برای قبض روحت آمدهام. موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم. عزرائیل: مهلتی در کار نیست. خداوند به عزرائیل فرمود: «به موسی علیهالسلام مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد. موسی علیهالسلام عرض کرد: «دلم به حال کودکانم میسوزد.» خداوند فرمود: «ای موسی! دل از آنها بکن، من از آنها نگهداری میکنم و آنها را در آغوش محبتم میپرورانم.» دل موسی علیهالسلام آرام گرفت. و به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو میگیری؟ عزرائیل: از دهانت. موسی: آیا از دهانی که بیواسطه با خدا سخن گفته است جانم را میگیری؟ عزرائیل: از دستت. موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟ عزرائیل: از پایت. موسی: آیا از پایی که من با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفتهام؟ عزرائیل نارنجی خوشبو به موسی علیهالسلام داد، موسی علیهالسلام آن را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی علیهالسلام گفتند: یا اهون الانبیاء موتا کیف وجدت الموت؛ ای کسی که در میان پیامبران، از همه راحتتر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟» موسی علیهالسلام گفت: کشاة تسلخ و هی حیة؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم.»
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۱/۰۳ ساعت 11:23
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|