در آستانه انتخابات مجلس نهم

با نام خدا

در آستانه انتخابات مجلس نهم من می خندم و به دیده تمسخر می نگرم به سواد و شعور وطرز فکرو اعمال حسنه شما ! نماینده مجلس، نماینده شورا، فرماندار، شهردار، آموزش عالی، آموزش و پرورش، رییس تربیت بدنی، روسای بیمارستان، کلنیک و درمانگاه، روسای بانکها، کسبه، بازاریان، عمده فروشها، خرده فروشها، بنگاهای املاک مسکونی وتجاری، رییس ادارهها، سازمانها، شرکتهای دولتی وغیر دولتی، عکاسها خبرنگارها، روزنامه نگارها، پزشکها، مهندسها، معمارها، وکلا، قضات، دادستان، دادیار، دادگستری، دادگاه، مدرسین دانشگاه ومدارس وموسسات آموزشی، فرهنگی، فکری، هنری، روسای کتابخانه ها، کتاب فروشها، روشن فکرها، نیروی راه و ترابری، نیروی انتظامی، پلیس راهنمایی رانندگی، سپاه، ارتش، بسیجی ها، مخابرات، بهزیستی، هلال احمر، کمیته امداد، رانندگان، روانشناسان، مشاورین، روحانیون رده بالارده پایین، حاجیان، دایم الزیارههای اطبات عالیات، نماز شب خوانها، ندبه و کمیل خوانها، قرآن خوانها، دعا خوانهای معتعقد به جارثم دار، محرم وصفروایام فاطمیه نوحه خوانها، منتظران راه امام عصرومسرورین نیمه شعبانی ها، بالا منبریها، پایین منبر نشینها، نماز جمعه روها، امام جماعت وخطبه خوان نماز جمعه ها، طلبه ها،دانشجوها، مرفهین بی درد، ساحل نشین های تماشاگر!!! من واقعا به شما می خندم ! چرا می خندم چون 32 سال است که یک نور چشمی یک عزیز یک جایی یک مکانی هست در این شهر که منتظر حمایت و همت شماست که آباد بشه منتظر شماست که امتحانتو نو به خوبی پس بدین! از بس بی غیرت و بی حمیتین که تو این 32 سال نتونستین هر کدام یک تف با حمیت بندازین رو هیکل دست اندر کار این مسئله، مگه شما چند تا ستاره تو هفت آسمان داشتین بر ای کسب رضایت خدا یکدونه ! و اون ظلم آباد بود، که پر است از همنوعان شما یه منطقه شیعه نشین دم گوش شما ای اهالی بی خبرتر از کوفه ای خفته در جهالت دنیا پرستی، ای مردودی های به در فراز خورده، لعنت به شما و روز و شب غفلتهای شما ، لعنت به شما که پایین تر از دماغتان را نمی بینید، لعنت به شما که خودتان همنوعان، همکیشان، همسایگان و همشهریان خود را مورد تمسخر قرار می دهید، الهی همان قدر که از خانه های محقر اینجا صدای خنده بر می خیزد از خانه های بزرگ و آباد شما صدای فغان و گریه بلند شود، الهی همان موقع که برای کمک به فلسطین و لبنان و عراق و کجا و کجا . . . اعانه جمع میکنید و آبادی و نیازهای این منطقه را فراموش می کنید خدا نیز کمکهای شما را بی اجر بگذار د و فراموش کند، الهی ندبه و کمیل و زیارت و نماز شب وروضه و نوحه تان سنگ شود به رویتان ببارد همانطور که در عرض این 32 سال سنگدلانه با ما بر خورد کرده اید الهی همانطور که دختران و زنان ما را به بی حیایی شهره میکنید دختران و زنانتان به بی صفتی شهره شوند، الهی همانطور که پسران و مردان ما را به ساقی و مواد فروش شهره میکنید پسران و مردانتان به معتادی و خماری و شراب خواری شهره شوند، الهی همان قدر که ما در این دنیا دور از رفاه و آسایش شهری به سر برده ایم بر اثر سهل انگاری دست اندر کاران و بی توجهی، شما دست اندرکاران در آن دنیا از آسایش بهشت بی بهره باشید، الهی همانقدر که کودکان و نوجوانان و جوانان ما از امکانات امنیتی و آموزشی و فکری و پرورشی و رفاه شهری بدور بوده اند و ما از آموزش صحیح ایشان بدور مانده ایم در اثر تبعیضات شما مسئولین، آرزوی شما هم در مورد کودکان و نوجوانان و جوانانتان در دلتان بماند و تلاشتان بی فایده باشد، الهی به خاطر هر قلبی که شکسته شده در این 32 سال به خاطر ساکن ظلم آباد بودن دل شما هم بشکند از ساکن دوزخ شدن،الهی به نقرس بی علاج دچار شود آنکه بودجه آبادانی اینجا را گرفته و خرج چیز دیگری کرده، الهی سیلی از امام زمان بخورد و دستش به شمشیر امام زمان قطع شود آن مسئولی که می توانسته و قدرتش را داشته و وظیفه اش بوده و بودجه لازم هم در کار بوده ولی کاری نکرده و روی برگرداننده و دزدی کرده در کار و عمل و وظیفه اش، الهی همان موقع که برای دستگیری شرورهای اینجا اقدام میکند بدون اینکه به امنیت منطقه و آموزش و رفاهشان اقدام کرده باشید و خود میدانید که همه این شرارتها به خاطر کوتاهی شماست ! شرارت از سر و کول خانوادتان بالا رود. الهی همانطور که مردان اینجا نزد خانواده شرمنده این هستند که به علت فقر در مکان بهتری نتوانسته اند منزل تهیه کنند هم از فقر در آمد در عذاب هستند هم از فقدان رفاه اجتماعی و هم از بد نامی مکان به نا حق ! مردان شما هم با تمام ثروتشان نزد خدا شرمنده باشند که با تمام مسئولیتشان فقط به فکر رفاه شما هستند و دنیا پرستی میکنند، الهی همانطور که زنان اینجا هم مجبورند فقر شوهران خود را متحمل باشند هم تنگ نظری تامین کننده های رفاه اجتماعی و بد نامی ظلم آباد و نگرانی از نوع تربیت اولاد زیر فشار این همه تبعیضات را نیز متحمل شوند، زنان شما هم با تمام رفاهی که دارند دچار امراض زنانگی شوند و مسرت خانوادگیتان از کف برون رود با سرعت باد همانطور که از زنان اینجا مسرت و شادابی زنانه زود از بین می رود ، الهی یاس و نا امیدی ، تبعیض اجتماعی و نگاه زشت مردم و تهمت های روا و ناروا که عین خوره در جان مردم افتاده در جان شما بیفتد، و الهی به زمین گرم بخورید که با اهمال کاری یک مشکل مردم را به هزاران مشکل بدل میکنید، الهی سواد و شعور و فکر و اعمال حسنه تان بخشکد که به درد همنوعان و همسایگان و همشهریان و همکیشان خود نمی خورد والهی به زمین گرم فرو رود آنکه 32 سال است که دارای مقام شامخ اجرایی است ومیداند که میتواند بانامه ای، تذکری، اشاره ای، تقاضایی، توقعی بااستفاده از سوادش، قدرتش، سخنرانی اش، خطبه اش ، شکایتش، منبرش، حدیثش ، مشاوره اش، تحقیقات روانشناسی و پزشکی و حقوقی و مشاوره اش ، عکاسیش، روزنامه نگاریش، اعتصابش، سرمایه گذاری اش حفاظت و مراقبتش ، دعایش، قدرتش ، حس مردم داری و نوع دوستی اش در آبادانی اینجا کو شا باشد ولی دریغ کرده از یک نیم نگاه ، چشمانش را بسته است ، نگاهش وقتی باز شود که رو در روی آتش دوزخ ایستاده و نه راه پس دارد و نه امیدی به سواد و شعور و فکر و اعمال حسنه ای که به درد بخورد و نجاتش دهد. الهی آن نماینده ی مجلس و شهردار و فرماندارو شورای شهر و پلیس و نیروی انتظامی و آموزش و پرورش و جامعه ی پزشکی و بهزیستی و تربیت بدنی و راهنمایی و رانندگی و غیره و غیره تن و بدنشان پیسی بگیرد و خوره به جانشان بیفتد که ظلم آباد را از حوزه ی استحفاظی و منطقه ی رسیدگی و مکان خدمت رسانی و وظیفه شغلی خود حذف کرده اند . الهی چنان از بندگی خدا بیفتند که خداهم آنها را حذف کند و هیچ توجهی به ایشان نکند . الهی به مدتی که ما در این مکان ظلم گرفتار بودیم به همان مدت در خندق جهنم گرفتار شوند این مسئو لین نا کار آمد و بی رحم این مرفهین بی درد ساحل نشین های تماشاگر در جوار دریای غم ! والهی به ثبت الهی برسد در نامه ی اعمال تک تک شما مردم بی تفاوت به امور همشهریان خود حتی پوزخندتان راجع به این منطقه و مردم این منطقه و همان پس گردنی شود در آن دنیا که خود خدا به گردن کلفتشان بزند ! بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار، تن آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیباست نشان آدمیت، و این ابیات در شهر ما یعنی کشک ! خاک زاد گاهم را سرمه چشمم میکنم چرا که مرامثل شما تربیت نکرد! واز این که در میان گود بودم نه در کنار گود میان شما، خوشحالم! که روز داد سخت تر خواهد بود بر ستمگر از روز ستم بر ستمدیده ! و اما برای اینکه نهراسید و فرار نکنید خود را نبازید باید بگویم در کنار شما مقصرین دیگری نیز بوده اند و آنها جاهلین به مقام انسانی و حقوق خود و صابرین به ظلم و ساکتین در مقابل ستم این مشترکین هم صفت با شما که همگی ساکن ظلم آباد بوده اند و در جری تر کردن و جسارت شما مردم میانه نسبت به خودشان شریک جرم هستند!!! و مدعی این سخنان من نیستم بلکه با مطا لعه ی آیات129-123سوره ی مبارکه ی توبه پی به این سخن خواهید برد . اما نهراسید و فرار نکنید و برگردید و توبه کنید و آنچه را که خراب و ویران کرده اید در مورد خود و دیگران احیا کنید و خود را از نفرین های مظلومین نجات دهید و بترسید از آتش جهنم و غضب خداوند ای پیروان رحمت اللعالمین ای پیروان قر آن و ای ایمان آورندگان به خداوند رحیم . وسلام