فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 145


درباره من
کسی نیست بیا زندگی را بدزدیم آن وقت میان دو دیدار قسمت کنیم بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم بیا زودتر چیزها را ببینیم ببین عقربکهای فواره در صفحه ی ساعت حوض، زمان را به گردی بدل میکنند بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی "عشق" را.
" به سراغ من اگر می آیید آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من."

***********************
"باران باش ببار؛ نپرس کاسه های خالی از آن کیست."
برای عاشق شدن عاشق کسی شو که قلب بزرگی داشته باشه
تا واسه وارد شدن به قلبش خودتو کوچیک نکنی.
***********************
بزرگترین اقیانوس دنیا آرام است پس آرام باش تا بزرگ باشی . . .
*************************
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که *سهراب* نپرسد دیگر
خانه دوست کجاست؟
(فریدون مشیری)
مسافر خیال (ckakavak )    

چه زیبا گفته اند!!!

منبع : http://xe-mg42.mail.yahoo.com/neo/launch?.rand=4mt
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۱/۲۴ ساعت 13:46 بازدید کل: 358 بازدید امروز: 136
 

چه زیبا گفته اند که ....

هرگز در زندگی این دو را ابراز نکنید
 
نخست، آنچه نیستید
و
دوم ، همه آنچه هستید!
 
 
 
تلاش کنیم ندیده ها را ببینیم
دیدن آنچه که همه میبینند هنر نیست!
 
 
 
 
بهترین آیینه وجدان توست...
آگاه و بیدار باش...
 
 
 
 
 
 
خدایا
مارو ببخش که در کار خیر
یا "جار" زدیم...
یا "جا" زدیم...
 
 
 
 
عمری گذشت تا باورمان شد
آنچه را باد برد...
خودمان بودیم...
 
 
 
 
ثبت احوال در شناسنامه ام
همه چیز را ثبت کرده
جز احوالم...
 
 
 
 
نه صدایش را نازک کرده بود
نه دستانش را آردی...
از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم؟؟
 
 
 
 
چه خوشبختی بزرگی است...
بدبختی های کوچک!
 
 
 
گاه لازم است که انسان
دیدگان خود را ببندد
زیرا اغلب خود را به نابینایی زدن نیز
نوعی خوشبختی است...
 
 
جسم ما باغی است
که اراده
باغبان آن است
 
 
 
اگر درد داری تحمل کن
روی هم که تلنبار شد
دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاست
کم کم خودش بی حس میشود!!
 
 
 
 
روزگاریست که شیطان فریاد میزند
آدمی پیدا کنید، سجده خواهم کرد!
 
 
 
 
 
 
 
 
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره؟”
و تو جواب میدی “خوبم!”
کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه: “میدونم خوب نیستی…”
 
 
 
 
راز این هستی چیست؟
ما چرا آمده ایم؟
کار ما نیست گذر از هستی
گذر از آدم ها
کار ما شاید
پر کردن تنهایی یک دل تنها باشد
 
 
 
 
یادم نرود که: من تنها هستم... اما تنها من نیستم که تنها هستم!
 
 
 
 
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمیبینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، یه کم با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت
اگه میشه منم جا کن...
 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۱/۲۴ - ۱۳:۴۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)