((( سپاسگذارم از اینکه به من عشق میورزید. )))
بجای پرداختن میلیون ها تومان به مداحان برای گریاندن شما، آن را هزینه خنداندن یتیمان کنید...و مداحان نیز به جای فریاد و شیون و زاری ، حقوق ملت را سر دهند.
بجای کمک کردن به هیئات و مساجد ، مسکنی برای بی سرپناهان و کارتون خواب ها بنا کنید...
بجای آزردن بدن و زخمی کردن خود ، و کوبیدن بر سر و سینه و خود زنی کردن، مجروحان و زخم خوردگان واقعی جامعه همانا ( معتادان ) را نجات دهید....
با تمام هزینه هایی که در این ده روز میپردازید ، میتوانید مدرسه ای برای درماندگان بسازید...
من و یارانم در روز عاشورا ، با لب تشنه و شکم خالی ، و بدنی رنجور و زخمی ، و در حین حصر و بی سرپناهی به شهادت رسیدیم .... پس به جای پرداختن هزینه های گزاف برای خوراندن شربت و غذاهای رنگین به هزاران نفر غیر مستحق ، و دادن مهمانی عمومی در یک روز ، بهتر است با اب رسانی به درماندگان در روستاها ، و ساختن درمانگاه برای بیماران مناطق محروم — تامین هزینه بیمارستانی یک بیمار درمانده ی رو به مرگ — ازاد سازی یک بیگناه از زندان و نجات یک خانواده از بی سرپرستی — و کمک به درماندگان واقعی مدعی اقدامی حسینی و خداپسند باشید..
قاتلان من ، و شهدای عاشورا ، سربازانی بودند که ناخواسته و از روی جهل و بیسوادی مجری دستورات یزید بودند و فکر میکردند در راه خدا شمشیر میزنند در حالی که باید طرفدار حق میبودند.... به جای کیک و کلوچه و ساندویچ به یک دیگر ( کتاب ) احسان کنید تا جهل و نادانی که بزرگترین زخم جامعه است ترمیم شود...
از عزادارن عزیزم میخواهم ، به جای برپایی دسته جات و پیاده روی در سطح شهر ، و سر دادن فریاد حسین حسین و کربلا ، در طول شب و روز ، که منجر به ترافیک خیابانها و ایجاد مزاحمت صوتی برای بیماران و سایرین میشود ، و هچنین باعث لبریز شدن شهر از زباله های نایلونی و ظروف یکبار مصرف میگردد ، .... جا دارد در راه رضای خدا و خلق ، و سر بلندی عالم تشیع ، در این ده روز استین بالا زده و به نظافت و پاکیزه گی شهر بپردازند ، و با کاشتن یک درخت به نام عاشورا و به نیت امام حسین و شهدا ، یادشان را در طول ۳۶۵ روز سال زنده نگه دارند....
من و یارانم ، جانمان را برای احیائ بشریت داده ایم...
پس شما هم چنین کنید...