پادشاهی در زمستان به یکی از نگهبانان گفت.سردت نیست؟گفت:عادت دارم.گفت:میگویم برایت لباس گرم بیاورندوفراموش کرد!صبح جنازه نگهبان رادیدندکه روی دیوارنوشته بود:به سرما عادت داشتم اماوعده لباس گرمت مراویران کرد......
تاریخ درج: ۹۲/۰۷/۲۸ - ۱۶:۲۷
( 13 نظر , 149
بازدید )