پانعربیسم اندیشهای است که همچون جریان پانترکسیم میکوشد تا گونهای ملیگرایی عربی راه انداخته و سرانجام جُداسَری جهان عرب و یکپارچگی همگی بخشهای آن در یک کشور را دنبال میکند. دربارهی سرآغاز این اندیشه, دیدگاههای گوناگونی وجود دارد و شماری از نویسندگان عرب ریشهی آن را در دوران جاهلیت پیش از اسلام و یا عصر نهضت شعوبیه میدانند. ولی پس از اسلام با به وجود آمدن شمار زیادی از عربزبانان(در مصر و میانرودان و غیره) که تباری جز عرب داشتند, این احساس خویشاوندی و همتباری از میان رفت.
اگرچه این اندیشه پیشینهای بیشتر دارد ولی تا پیش از سدهی 20 هیچ جنبش سیاسی برجستهای برپایهی پانعربیسم انجام نشد. در هر روی این جنبش در آغاز برای مبارزه با ترکان و عثمانیها آغاز شد و این ماجرا را نویسندهای سوری به نام «عبدالرحمان کواکبی» در "طبایع الاستبداد"(1898) در مصر منتشر کرد. او بر این باور بود که خلافت باید به جایگاه راستین خود که از دیدگاه او میان اعراب بود بازگردد. در سال 1907 عثمانیها کشتار ارمنیها را همچون زمان «عبدالحمید» دوم دنبال کردند و انجمنهای عرب و دیگر اقوام غیرترک را بستند و کار تحمیل فرهنگ ترکی بر دیگر اقوام به ویژه اعراب را آغاز کردند و اینچنین بود که نخستین بذر جنبش جداییخواهی اعراب در خاک عثمانی جوانه زد.
گونهی سیاسی آن در 1930 به دست «میشل عفلق» در سوریه بنیان گذاشته شد. او بنیانگذارحزب بعث بود. از خواستهای این اندیشهی نژادپرستانه این است که ملت های پیرامون چون ایرانیها(مرزهای درونی ایران و کردهای جدا افتاده از کشور ایران) و ترکها تضعیف شوند. خواست بعدی یکپارچگی و ایجاد یک کشور, از گردآمدن کشورهای گوناگون عربی بود که سوریه و مصردر این راه در میان سالهای 1958 و 1961 به آن دست زدند. «جمال عبدالناطر» رئیس جمهور مصر در 1960 پرچمدار پانعربیسم بود ولی شکست سخت اعراب در جنگهای شش روزه باعث شد تا این جنبش خودبه خود تضعیف گردد.
امروزه جنبشهای وابسته به دستگاههای امنیتی برونمرزی در بخشهایی از کشور ایران چون خوزستان که دارای جمعیتی نزدیک به 1.5 میلیون عربزبان است کار گسترش اندیشهی پانعربیسم را آغاز کردهاند. در این راه بیگمان افزون بر کمکهای مالی سازمانهای سیاسی بیرون از ایران, کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس نیز تقویت هر چه بیشتر این گروهکهای جداییخواه را دنبال میکنند. گواه این مدعا همکاری و همیاری شبکههای عربزبانی چون الجزیره با گروهکهای جداییخواه پانعرب در رویدادهای سال 1384 و ... است.
در این رویدادها شماری از جوانان عرب زبان ایرانی که شوربختانه در پی تبلیغات و دروغپردازیهای گروههای پانعرب هویت و پیوند نزدیک خود را با دیگر اقوام ایرانی و در کل ملت بزرگ ایران فراموش کرده بودند دست به ناآرام ساختن شهر اهواز زدند و شعارهای جداییخواهانه و نژادپرستانهای چون «اینجا عربستان است, اینجا زمین عرب است!» را مطرح ساختند. این در حالی است که بر همگان آشکار است برای نمونه ترکیب جمعیتی شهر اهواز در این واپسن سالها برهم خورده و در پی مهاجرتهای فراوان شمار عربزبانان این شهر افزایش چشمگیری داشته و به نزدیک نیمی از جمعیت اصلی مرکز استان خوزستان رسیده. در آینده آشکار شد اینگونه ماجراها به دست گروهکی به نام «جبهه ی آزادی خلق عرب» مستقر در انگلستان رقم خورده است.
تغییر نام «اهواز» به «الاحواز» یا «آبادان» به «عبادان» و «خلیج فارس» به «خلیج عربی» و از این دست تحریفهای تاریخی از دیگر فعالیتهای گروه جداییخواه پانعربیسم در خوزستان است. از اهمیت و جایگاه خوزستان در زمان هخامنشیان و ساسانیان که بگذریم با بررسی منابع معتبر اسلامی در میابیم که این بخش همواره خوزستان نامیده شده و هیچ گاه نامهای دروغینی چون عربستان را برخود نداشته است!